⭕️ کواعب اتراباً
❓آن خدایی که با تعبیرِ مبتذلِ "کواعبَ أتراباً" و استفادهی ابزاری از زن، بهشتَش را تبلیغ میکند آیا شایستهی پرستش است؟
👈 برای طرح سوال،
اینجا را لمس کنید.
ــــــــــــــــــ
📝 پاسخ:
❌ آیهی "وَ کَواعبَ أتراباً" در سورهی مبارکهی نبأ، به غلط "زنانِ نار پستان" و "دخترانِ نوجوان" ترجمه میشود.
✅ اشکال: مگر میشود خدای ادب و حیا اینگونه با بندگانَش سخن بگوید؟! در این آیهی شریفه و کلامِ خداوند متعال، نه زن وجود دارد و نه پستان:
1️⃣ زن: کواعب را اگر بخواهیم زن بدانیم باید مثلا "مسلمات" با "ات" که علامتِ مونث است جمع بسته شود: "کاعبات". پس کاعبات، جنسِ مونث نیست تا آنرا به دختر و زن معنا کنیم.
2️⃣ پستان: اگر خدا مُرادَش این بود قاعدتاً باید از الفاظِ صریحتری مانند "ثَدی" استفاده میکرد. از لحاظِ لغوی "کعب" بمعنایِ برجستگی است و اگر "کعبه" را به این نام خواندند بخاطرِ این است که از سطحِ زمین، بالاتر و برجسته تر است.
➕ واژهی "کواعب" بمعنایِ برجسته در اثناء آیاتی نظیر "حدائقَ و أعناباً" و نیز "لا یَسمَعونَ فیها لغواً و لا کِذّاباً" قرار دارد که به جایگاه و محلّ سکونتِ بهشتیان اشاره دارد و نه به اندامِ زن یا حور العین. خیلی مهمّ است که برای فهمِ آیه به قرائنِ موجود در سوره توجّه کنیم.
☝️با این توضیحات تعبیرِ "کواعبَ أتراباً" فضای بهشت را توصیف میکند و نه غلمان، حوریان یا زنانِ بهشت را. بهشت، عشرتکده نیست و سابقاً در
این لینک توضیح داده شد که ماهیتِ شراب و حور العین با آنچه در دنیا وجود دارد متفاوت است.
👌کواعب از مادهی "کعب" بمعنای "برجسته" باید نقطهای برجسته در حدائق و باغهای بهشت باشد که به بقیهی باغ اشراف دارد. "اترابا" هم از مادهی "تَراب" به معنای خاک گرفته شده. یعنی بهشتیها با اینکه در مکانی برجسته و بلند بنامِ "کواعب" ساکنند، اما خاکی و متواضع و تُرابی اند.
✍️ این بیان را از کتابِ التحقیقِ علامه مصطفوی اخذ کردم. ایشان میفرماید: "معنایِ پستان برای کواعب، نامناسب است. چرا که تُراب بمعنای خاکنشینی و تواضع است و این قرینه است مبنی بر اینکه کواعب، یعنی بالانشینی".
🔔 به این نکته هم باید توجه کرد که انسان دارایِ دو بُعدِ روح و جسم است. روح، همان حقیقت و اصلِ انسان است و جِسم، مَرکب و اسبِ او. روحِ ما در دنیا سوار بر مرکبِ کنونی است که یا زن و یا مرد میباشد. در برزخ هم مرکبی دیگر خواهد داشت. در بهشت یا جهنم نیز مَرکبی متناسب با آندو.
👌 جنسیت از خصوصیاتِ جسم و فیزیک است و نه روح. روحِ ما مُجرّد است؛ نه مَرد است و نه زن. در دنیا برخی از روحها سوار بر مرکبِ مؤنث شدهاند و برخی دیگر بر مرکبِ مذکر نشستهاند. مثل این میماند که شما در میدانِ سوارکاری، بر اسبِ نَر سوار شوید یا مادّه!
☝️با توجه به جسمانی بودنِ معاد، احتمالاً در آن دنیا هم جسمِ زنانه با مردانه فرقهایی خواهد داشت و این روال در برزخ و قیامت نیز ادامه خواهد داشت. در برزخ و قیامت، حضرتِ زهرا را با نامِ دخترانهی فاطمه و امام علی را با نامِ پسرانهی "علی" میشناسند.
➕لذا در روایاتِ ما آمده زنی که در دنیا بیحجاب بوده در جهنم از موهایش آویزان میشود. پس باید خصوصیات زنانهاش وجود داشته باشد تا بشود حکم را اجرا کرد. اما به هر حال روح در تمامِ عوالِم، فاقد جنسیت است.
🔔 نعمتهای بهشتی، اختصاص به جنسیتِ خاص و مثلا مَردان ندارد. در تعابیری نظیرِ "لهُم ازواجٌ مُطَهَّرَة" کلمهی "مطهرة" صفت است برای "ازواج" که جمعِ مکسر است. جمع مکسر، چون مونثِ مجازی است، صفت مونثِ "مطهرّه" برایش آمده است. پس هم زن میتواند زوج داشته باشد و هم مَرد.
✍️ یا حور العین هم مختصِ مردان نیست. "حور" از ریشهی "حَوَرَ" بمعنایِ "بازگشت" است و نه از ریشهی "حَیَر" بمعنایِ حیرتانگیز. "حواریون" نیز از مادهی "حَوَر" است مثلِ "حور العین".
➕حورایّون کسانی هستند که از جامعهی مخالفینِ پیامبر "بازگشتند" به سمتِ یاریِ عیسایِ نبی. یا عبارت "أنّه ظنّ أن لن یَحور" یعنی او میپنداشت هرگز باز نمیگردد نزدِ ما. حورالعین هم موجودی است که "باز میگردد" با چهرهای زیبا و دلنواز. التحقیق/ج2/ص309.
✍️ نکتهی آخر اینکه واژهی "حور العین" جمع است و دو مُفرد دارد: "أحوَر" و "حوراء". أحور یعنی مردِ چشم درشت و حوراء بمعنای زنِ چشم درشت است. پس همانطور که گفته شد نعمتِ بهشتیِ "حور العین" اختصاص به جنسیتِ خاصّی ندارد.
👈برای طرح سوال،
اینجا را لمس کنید
🆔
@SinJimDin