🔹 امتحان سرنوشت ساز ✍️ صبح، یه امتحانِ سرنوشت ساز داشتم. مُصَحح این امتحان هم دو مجتهد و یا دستِ کم قریب الإجتهاد بودن😱. ➕ من این‌طوریَم که وقتِ امتحان معمولاً حسِ درس خوندنم نمیاد!😐 خیلی ریلکس می‌شینم سرِ جلسه و مثلِ دانشمندا کشفیاتم رو نگارش می‌کنم! فکر کنم مُصححِ گرام، کلی اطلاعاتِ بِکر و جدید به دست میاره با مطالعه‌ی برگه‌م🙃 👦🏻 آها یه چیز دیگه ام بگم؛ یادم میاد از قدیم الأیام فقط به نمره‌ی قبولی فکر می‌کردم و نه بیشتر!! به نیتِ چهارده معصوم و دوزاده امام، به همون نمره‌ی 12 و 14 راضی بودَم.😅 ☝️بعله! این‌جور کم توقع بودیم ما.☺️ ولی همون بهتر که هیچ‌کدومتون کارنامه‌های درخشانِ دوران تحصیلمو نمی‌بینید و نمی‌دونید کجا درس خوندم.😂 😴 امروز توی سالن انتظارِ امتحان، از فرط خستگیِ اسباب کشیِ دیشب، دیگه چشام داشت آلبالو گیلاس می‌چید که بی خیالِ حال و هوای امتحان و بدور از چشم مراقب، سرمو گذاشتم روی میز. 👌بعد از کمی استراحت مثلا خواستم از وقتم استفاده‌ی بهینه کنم، قرآنو باز کردم تا کمی بخونم. آیه‌ی جالبی به چشمم خورد از سوره‌ی نمل/28: "إذهبْ بِکتابی‏ هذا فألْقِهْ إلیهمْ ثُمَّ تَوَلَّ عنهم". 😂😂😂 ✍️ پ.ن: نمره‌ی قبولی امتحانات، توی حوزه‌ی علمیه، دوازده‌س. دعا کنید 12 بشم توی آزمون امروز! امتحانات و ابتلائاتِ الهی رو جدی می‌گیریم آیا؟ آیا گاهی استرس می‌گیریم بابت این‌که نکنه مردود بشیم؟ تلاش می‌کنیم برای قبولی؟🤔 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید 🆔 @SinJimDin