✅ دهان پر از کرم سال‌های طولانی در بخش غسال‌خانه، مسئول تحویل جنازه بودم. اینجا بعضی‌ها مسئول کشیک شب هستند تا جنازه‌هایی را که شب توی منزل فوت می‌کنند و جوازشان توسط دکتر صادر شده و شبانه به بهشت‌زهرا حمل می‌شود، تحویل بگیرند. یک شب خانمی سالمند را آوردند که تحویل گرفتیم. فردا صبح که می‌خواستیم برای شست‌وشو بفرستیم، خانم‌های غسال گفتند که از گوشه دهان این بنده خدا کرم‌های ریز زنده در حرکت بود. خیلی چندش‌آور بود! از روی کنجکاوی ماجرا را برای یکی از بستگانش که کمی آرام‌تر بود و آدم با تجربه و دنیادیده‌ای به نظر می‌رسید، تعریف کردم. آن بنده خدا بعد از چند بار استغفار گفت: این خانم از بستگان ماست و یک ایراد بزرگ داشت که آدم بسیار بددهنی بود و دائم به این‌وآن حرف رکیک و ناسزا می‌گفت و هیچ‌کس از زخم‌زبان او در امان نبود. شاید دلیلش همین باشد. 🔸 راوی: م. موسوي 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃