نه حرفی بری گفتن نه حروفی برای نوشتن مات و مبهوت خویشم در تنگنای هر روزم شب که می شود؛ می ترسم از خانه ای که چراغش انتظاری را ندارد به جان. و جان بی انگیزه می رود و من بی خودم در خودم جان می دهم. ✍☘:{@Super_poems}