❤️عشق، بسط دهنده وجود آدمی 🔅متن: چندان که مهمان بیش شود، خانه را بزرگ تر کنند و آرایش بیشتر شود و طعام، بیش سازند. نمی بینی که چون طفلک را قدکِ او کوچک است، اندیشه او نیز که مهمان است لایق خانه قالب اوست؟ غير شیر و دایه نمی داند. و چون بزرگ تر شد مهمانان اندیشه ها افزون شوند از : عقل و ادراک و تمیز و غیره،خانه بزرگ تر گردد. و چون مهمانان عشق آیند، در خانه نگنجند و خانه را ویران کند و از نو عمارت ها سازد. پرده های پادشاه و بردابرد پادشاه و لشکر و حَشَم او در خانه او نگنجد، و آن پرده ها لایق این در نباشد. و آن پرده ها را چون در آویزند، همه روشنایی ها دهد و حجاب ها بردارد و پنهان ها آشکار گردد، به خلاف پرده های این عالم که حجاب می افزاید. آن پرده ها به عکس این پرده هاست... 🔅شرح: مولانا به زبان تمثیلی عشق را هادم هستی مجازی و شخصیت کاذب آدمی می داند. عشق هر چند در ابتدا ویران می کند ولی با پیوند دادن به معشوقِ جاودان،عاشق را به جاودانگی و بسط شخصیت می رساند. چیست توحید خدا؟ آموختن خویشتن را پیش واحد سوختن گر همی خواهی که بفروزی چو روز هستیِ همچون شبِ خود را بسوز هستی ات در هست آن هستی نواز همچو مس در کیمیا اندر گداز 🔅مولانا اندیشه های نو را به مهمان و وجود آدمی را از به مهمانخانه ای تشبیه می کند که احوال و افکار بدانجا درمی آیند؛ اما دیر زمانی درنگ نمی کنند و می روند. از این رو اهل غفلت از حضورش دلتنگ و بی تاب می شوند ولی عارفان روشن ضمیر بر این مهمان نورسیده مرحبا گویند و مقدم اش را گرامی دارند دکتر کریم زمانی https://eitaa.com/TAMASHAGAH