🌹🌹 گل آلوده‌ای راه مسجد گرفت ز بخت نگون بود اندر شگفت یکی زجر کردش که تبت یداک مرو دامن آلوده بر جای پاک مرا رقتی در دل آمد بر این که پاک است و خرم بهشت برین در آن جای پاکان امیدوار گل آلودهٔ معصیت را چه کار؟ بهشت آن ستاند که طاعت برد کرا نقد باید بضاعت برد مکن، دامن از گرد زلت بشوی که ناگه ز بالا ببندند جوی مگو مرغ دولت ز قیدم بجست هنوزش سر رشته داری به دست وگر دیر شد گرم رو باش و چست ز دیر آمدن غم ندارد درست هنوزت اجل دست خواهش نبست بر آور به درگاه دادار دست مخسب ای گنه کار خوش خفته، خیز به عذر گناه آب چشمی بریز 🌺 باب نهم 🌺 در توبه و راه صواب https://eitaa.com/TAMASHAGAH