🕷🕷 😉👌  چون ظاهرا سرو صدا نداشت نیروی انتظامی هم نمی تونست کاری کنه. همون شب از آمریکا تماس گرفتن و از فروغ تشکر کردن. فروغ خوشحال بود اما فتانه گفت: حداقل یه بلیط آنتالیا می دادن! فروغ هم سرش داد زد: خفه شو این تازه یه تست کلاسایی بود که به ماه آنتالیا رفتیا خیلیا آرزو دارن جای تو باشن! مرد غرید: - شما هم مسئول بودید که همه رو به آرزوشون برسونید؟ توی همون آنتالیا هم برنامه فروش هم جنسای خودت چی بود؟ اصل کار دست کی بود؟ لرزش بدی از این سئوال در وجودش نشست. نفرین ابدی دخترها اگر دنبالش نبود، نفرین کائنات حتما روزی یقه اش را می گرفت: - اسپانسر مالی این قصه اسمش فریدون بود. با فریدون سایت زده بودن و قیمت هر دختر و ویژگی ها را نوشته بودن. پنج درصد به دختر می رسید و نود و پنج درصد به فریدون. مادر فریدون پشتیبان تمام خلافاش بود. به زن مطلقه که بچه ای تربیت کرده بود به تمام معنا خراب . توی یکی دو کشور آموزش دیده بودند و البته یکی دو بار هم به خاطر خلافاش زندانی و جریمه شده بود. آدم کثیفی بود. خودش و مادرش ایران که بودن ، برای مسی علینژاد پیام همکاری میدادن، به نوع همکاری همین بود. کارها را فریدون تعریف می کرد. من معاونش بودم و پورسانتم رو میگرفتم. دیگه بعدش به من ربطی نداشت. بله خب ناموس په مملکت رو به فنا میدادید، پورسانتتون رو میگرفتید، به شما ربطی نداشت. - آقا ما کسی رو مجبور نمی کردیم. اون کسی که فضای مجازی رو خونه خودش میدونه و همه جوره خودش رو نشون میده دیگه چیزی برای از دست دادن نداره . سینا فکر کرد که چرا نمی شود توی دهن این زنها زد؟ چرا این قدر  جنایت کردن برایشان آسان است و مردم با عضو بودن در کانال های این اراذل پشتیبانیشان می کنند؟ - چه سازوکاری داشتید برای فریب این زنها؟ - اول مدل زندگی اینا رو عوض میکردیم. یعنی باید به کاری می کردیم که برای کم نیاوردن جلوی دیگران، نیاز داشته باشند که پول و پله توی دست و بالشون زیاد باشه. این کار با رسانه و فضای مجازی همین الآن هم داره انجام میشه. مردم حتی غذای تراریخته رو هم با اختیار خودشون می خرن و براشون مهم نیست که چه بلایی سرشون میاد. این هم همین طور بود. من مسئول تبلیغات سایت بودم. یعنی فقط فضاسازی و راه انداختن با من بود. اتاق در سکوت مرگ باری فرو رفته بود. حرف ها در ذهنش منعکس می شد... کسی مجبورشان نکرده بود، فیلم قهقهه های زندگی در فرودگاه پخش می کردند، پاساژهای مجلل، امکانات پیشرفته، فضاهای گردشی کشورهای همسایه ... دیگر با خودشان بود که مرده این مدل زندگی نشوند که شده بودند. پول چشم و دلشان را پر کرده بود! - توی سیستان چرا فروش دختر رو راه انداختید؟ - سیما به اوضاع سیستان کمی اشراف داشت به خاطر توجیهی که شده بود. دستور این بود که کاری کنیم تا بین شیعه و سنی اختلاف بیفته! بحث لعن و وهابیت خوب بود اما برای اینکه سنی ها رو به نظام بدبین کنیم قرار شد که دخترهای سنی رو خرید و فروش کنیم. سیما تونسته بود چند تا دختر سنی رو با کمک یکی دو تا از به ظاهر مولوی هاتو مرز بفروشه. یعنی حدود شش تا فروخته بود. این مولوی ها از آنهایی بودند که به دستور بالا لباس مولوی پوشیده بودند و الا که از نیروهای تیم پاکزاد بودند و سبیلشون حسابی چرب میشد. ادامه دارد... کپی ممنوع❌❌❌❌ https://eitaa.com/joinchat/3277717555Cfd81cd49e3😉👌