. 🔶 ماجراى شعب أبیطالب (ع) در پى بالا گرفتن قدرت اسلام پس از بعثت پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله، قريش پيمان نامه‌اى نوشتند و طى آن قرار گذاشتند با بنى هاشم تكلم نكنند و با آنان هم سفره و همنشين نشوند و معامله ننمايند، و آنان را به گونه‌اى در فشار قرار دهند كه پيامبر (ص) را به قريش تحويل دهند تا آن حضرت را به قتل برسانند. حضرت أبوطالب عليه السّلام، بنى هاشم را به دره‌اى كه منتسب به آن حضرت بود برد، و اطراف آن را محكم كرده و براى حفظ جان پيامبر (ص) شبانه روز كمر همّت بست. آن حضرت شبها با شمشير پروانه وار گرد شمع وجود پيامبر (ص) مى‌گرديد و مى‌فرمود: «تا زنده‌ام دست از يارى او بر نمى‌دارم. او در هر شب چند بار محل خواب پيامبر (ص) را تغيير مى داد و عزيزترين فرزند خود يعنى أميرالمؤمنين را به جاى آن حضرت مى‌خوابانيد، و روز، فرزندان خود و فرزندان برادرانش را به حفاظت از آن حضرت مى‌گماشت. در مدتى كه در شعب بودند بر آن حضرت و مسلمانان بسيار سخت گذشت، تا آنجا كه شبها صداى گريه اطفال گرسنه بنى هاشم را ساكنين اطراف شعب مى‌شنيدند. پس از دو سال و چند ماه خداوند موريانه‌اى را مأمور كرد، و پيمان نامه آنان را از بين برد بجز اسماء الهى كه در آن بود. حضرت ابوطالب عليه‌السّلام اين خبر را به كفار داد، و آنان با ديدن چنين معجزه‌اى دست از تصميم خود برداشتند و بنى هاشم به خانه‌هاى خود بازگشتند. 📚 الوقايع و الحوادث، ج۲، ص۷ 🆔 @TaghvimShia1