بسم الله الرحمن الرحیم «تک سوار» خونین قلم به لوحِ زمان صحنه می‌کشد یک تک سوار مضطرِ لب‌تشنه می‌کشد سنگی شکسته فرقِ سَری را و بعد از آن تیری سه شعبه در طپش سینه می‌کشد بر تلِّ غم، شمایلی از صبر می‌کشد مردی خضابِ خون وسط فتنه می‌کشد دیوی به سوی گودی مَقتل روانه است در دست‌های دیو سیَه دشنه می‌کشد خون گریه می‌کنند، صفوف ملائکه در عرش، یک نگاره ز آدینه می‌کشد سجاد رستمعلی (تهمتن) پ.ن: ۱. مضطر: کسی که از شدت سختی بند بند وجودش به لرزه در آمده باشد. ۲. تل: توده بزرگ خاک یا شن، تپه، پشته ۳. شمایل: تمثال، نقش، رخسار ۴. خضاب: رنگ کردن موی سر یا محاسن با رنگ‌دهنده‌های طبیعی ۵. فتنه: آزمایش، ابتلا ۶. دشنه: خنجر ۷. نگاره: نقش، طرح، تمثیل ۸. آدینه: جمعه 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems