2⃣خوارج : خوارج یا همان مبغضان و کینه توزان نسبت به امام علی(ع) بودند که در کربلا برای انتقام از علی(ع) که کینه ای دیرینه از ایشان داشتند، حاضر شده بودند. نقل است که؛ وقتی تمام یاران امام حسین(ع) به شهادت رسیدند و حضرت(ع) قبل از اینکه برای جنگ آهنگ دشمن کند، برای آخرین بار برای اتمام حجت خطاب به آنان فرمود : 📋《لِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمِی؟ یا وَیْلَکُمْ اَتَقْتُلُونِی عَلى سُنَّه بَدَّلْتُها؟ اَمْ عَلى شَریعَه غَیَّرْتُها؟ اَمْ عَلى جُرْم فَعَلْتُهُ؟ اَمْ عَلى حَقٍّ تَرَکْتُهُ؟》 ♦️چرا ریختن خون مرا مباح می دانید؟ واى بر شما! چرا با من مى جنگید؟ آیا سنّتى را تغییر داده ام؟ یا شریعتى را دگرگون ساخته ام؟ یا جرمى مرتکب شده ام؟ و یا حقّى را ترک کرده ام؟! اما دشمن لجوج و کینه ای با کمال وقاحت خطاب به امام(ع) گفتند :  📋《اِنّا نَقْتُلُکَ (نُحَارِبُکَ) بُغْضاً مِنَّا لاَِبِیکَ》 ♦️ما به خاطر کینه اى که از پدرت علی(ع) به دل داریم، با تو مى جنگیم و تو را مى کشیم.(۱۰) اینان همان خوارج بودند. فتنه خوارج در زمان امام علی(ع) ریشه کن شد، اما همچنان تا سال ۶۱ و بعدها نیز، افکارشان و دیدگاهشان دوشادوش تاریخ آمد. خوارج کسانی بودند که در جنگ صفین، وقتی با حیله عمرو عاص، قرآن ها بالای نیزه رفت، دست از پیکار کشیدند و مانع جنگ امام علی(ع) نیز شدند و علی(ع) را مجبور به پذیرش حکمیت کردند. بعدها، وقتی دیدند که حکیمت بر وفق مرادشان نشد، گفتند که علی(ع) بعد از ماجرای پذیرش حکمیت، مشرک شده و باید توبه کند و به دین برگردد. و بدین صورت خون علی(ع) را مباح دانستند و جنگ نهروان را در دستور کار خود قرار دادند و نهروانیان با این جنگ، درصدد اثبات این بودند که علی(ع) مشرک شده است و جنگ با او جنگ با کافر است. خوارج از علی(ع) طلبکار بودند که علی(ع) به دین برنگشت و حتی یاران ما را هم کشت. تا اینکه یکی از خوارج یعنی عبدالرحمن بن ملجم مرادی امام علی(ع) را به شهادت رساند. خوارج چنان کینه ای از علی(ع) به دل داشتند که حتی امام علی(ع) در وصیتی به امام حسن مجتبی(ع) خطر آنان را بازگو می نماید و وصیت می کند که جنازه او شبانه و بدون اطلاع دیگران در منطقه به دور از نجف دفن گردد. در روایتی آمده است؛ 📋《أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) أَمَرَ ابْنَهُ الْحَسَنَ(ع) أَنْ يَحْفِرَ لَهُ أَرْبَعَةَ قُبُورٍ فِي أَرْبَعَةِ مَوَاضِعَ فِي الْمَسْجِدِ وَ فِي الْغَرِيِّ وَ فِي دَارِ جَعْدَةَ بْنِ هُبَيْرَةَ وَ فِي الرَّحَبَةِ وَ إِنَّمَا أَرَادَ بِهَذَا أَنْ لَا يَعْلَمَ أَحَدٌ مِنْ أَعْدَائِهِ مَوْضِعَ قَبْرِه‏ِ》 ♦️امير المؤمنين(ع) فرزند خود امام حسين(ع) را امر كرد كه چهار قبر در چهار موضع از براى حضرت(ع) بسازد، در مسجد كوفه و در رحبه و در نجف و در خانه جعدة بن هبيره، براى آنكه ملاعين خوارج و بنى امیه موضع قبر آن حضرت(ع) را ندانند، مبادا که اراده کنند جسد مطهر ایشان را بیرون آورند.(۱۱) و اکنون بیست سال از شهادت امام علی(ع) گذشته است و اینجا کربلاست و این حسین(ع) فرزند همان علی(ع) است و لحظه، لحظه انتقام است. و از طرفی هم این چنین توجیه می کردند که حسین(ع) بر یزید بن معاویه خلیفه وقت شوریده است و خونش دوچندان مباح هست. و جنگ با حسین(ع) جهاد الهی است که در سایه آن، اجر الهی نیز نهفته است و باید او را قربةً إلى الله بکشیم. امام سجاد(ع) در این باره می فرماید : 📋《وَ لا يَومَ كَيَومِ الحُسَينِ(ع) اِزدَلَفَ إلَيهِ ثَلاثونَ ألفَ رَجُلٍ يَزعُمونَ أنَّهُم مِن هذِهِ الاُمَّةِ، كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إلَى اللّه بِدَمِهِ》 ♦️و هيچ روزى مانند روز حسين(ع) نبود. سى هزار مرد كه همگى ادّعا مى كردند از اين امّت اند، به سوى او حمله بُردند و همگى، با ريختن خون او، قصد تقرّب به خدا را داشتند.(۱۲) سر دسته خوارج در کربلا شمر بن ذی الجوشن و شبث بن ربعی بود که امام(ع) در روز عاشورا شبث را این گونه خطاب کرد : 📋《یا شَبَثَ بْنَ رَبَعی! وَ یا حَجَّارَ بْنَ أَبْجَرٍ، وَ یا قَیْسَ بْنَ الْأَشْعَثِ! وَ یا یَزیدَ بْنَ الْحارِثِ! أَلَمْ تَکْتُبُوا الَىَّ : أَنْ قَدْ أَیْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ اخْضَرَّ الْجَنابُ، وَ طَمَّتِ الْجِمامُ وَ إِنَّما تُقْدِمُ عَلى‏ جُنْدٍ لَکَ مُجَنَّدٌ، فَاقْبِلْ؟! ♦️اى شبث بن ربعى! اى حجّار بن ابجر! اى قیس بن اشعث! اى یزید بن حارث! آیا شما براى من نامه ننوشتید که درختان ما ثمر داده است و باغها سرسبز شده و چاه‏ها پرآب گشته و تو در سرزمینى پا مى‏ گذارى که لشکرى آراسته و انبوه در خدمت تو است، پس به سوى ما بیا! سکوت سنگینى بر سپاه دشمن سایه انداخته بود و کسى سخن نمى‏ گفت. سپس آنان در پاسخ گفتند : ما چنین نامه‏ اى ننوشتیم! امام(ع) فرمود : 📋《سُبْحانَ اللَّهِ! بَلى‏ وَاللَّهِ لَقَدْ فَعَلْتُمْ‏!》 ♦️سبحان اللَّه! آرى به خدا سوگند! شما این نامه را نوشتید.(۱۳) @TarikhEslam ادامه مطالب :👇