پاسخ:
از آنجا که بیهیچ شکی، امام جواد(ع) اهداف و مقاصد واقعی مأمون را از اینگونه کارها میدانست و نیز میدانست که او همان کسی است که مرتکب جنایت بزرگ قتل پدرش، امام رضا(ع) شده، به نظر میرسد که موافقت امام(ع) با این ازدواج عمدتا بر اثر فشاری بوده است که مأمون از پیش بر امام(ع) وارد کرده بوده است، زیرا ازدواجی اینچنین، تنها به مصلحت مأمون بوده است، نه به مصلحت امام(ع)!
و نیز میتوان تصور کرد که نزدیکی امام(ع) به دربار میتوانست مانع ترور حضرت(ع) از طرف معتصِم و عامل پیشگیری از سرکوبی سران تشیع و یاران برجسته امام(ع) توسط عوامل خلیفه باشد و این به یک معنا میتوانست شبیه قبول وزارت هارون از طرف علی بن یقطین یعنی نفوذ در دربار خلافت به نفع جبهه تشیع باشد.
حسین مُکاری یکی از یاران امام جواد(ع) میگوید :
در بغداد خدمت امام جواد(ع) شرفیاب شدم و زندگیش را دیدم.
در ذهنم خطور کرد که اینک که امام(ع) به این زندگی مرفّه رسیده است، هرگز به وطن خود مدینه باز نخواهد گشت!
امام(ع) لحظهای سر به زیر افکند، آنگاه سر برداشت و در حالی که رنگش از اندوه زرد شده بود، فرمود :
📋《 يَاحُسَيْنُ! خُبْزُ شَعِيرٍ وَ مِلْحُ جَرِيشٍ فِي حَرَمِ رَسُولِ اَللَّهِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا تَرَانِي فِيهَا》
♦️ای حسین! نان جوین و نمک خشن در حرم رسول خدا(ص) نزد من از آنچه مرا در آن میبینی، محبوبتر است.(۱)
به همین جهت، امام(ع) در بغداد نماند و با همسرش، امالفضل به مدینه بازگشت و تا سال ۲۲۰ همچنان در مدینه میزیست.
📚منبع :
۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۵۰، ص۴۸
@TarikhEslam