◀️شبهه ⛔️ شبهه: ⛔️ @Wiki_Shobhe زید بن حارثه همسر زینب بنت حجش بود و پسرخوانده ی محمد که محمد زن او را از آن خود کرد و چنین آیه نازل کرد: و ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَي اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَکُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً و هیچ مرد مؤمن و زن مؤمنی را نسزد و شرعا جایز نباشد و عقلا روا نبود آن گاه که خدا و رسولش فرمانی را ( درباره آنها ) صادر نمایند برای آنها اختیاری در کارشان باشد. و هر کس خدا و رسولش را نافرمانی کند مسلّما به گمراهی آشکاری درافتاده است. احزاب ۳۶ و إِذْ تَقُولُ لِلَّذي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِکْ عَلَيْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تُخْفي في نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْديهِ وَ تَخْشَي النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمَّا قَضي👈🏻 زَيْد👉🏻 منْها وَطَراً زَوَّجْناکَها لِکَيْ لا يَکُونَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ حَرَجٌ في أَزْواجِ أَدْعِيائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً و آن گاه که به کسی که خدا بر او نعمت ارزانی داشته بود و تو [ نیز ] به او نعمت داده بودی ، می گفتی: «همسرت را پیش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار» و آنچه را که خدا آشکارکننده آن بود ، در دل خود نهان می کردی و از مردم می ترسیدی ، با آنکه خدا سزاوارتر بود که از او بترسی. پس چون زید از آن [ زن ] کام برگرفت [ و او را ترک گفت ] وی را به نکاح تو درآوردیم تا [ در آینده ] در مورد ازدواج مؤمنان با زنانِ پسرخواندگانشان- چون آنان را طلاق گفتند- گناهی نباشد ، و فرمان خدا صورت اجرا پذیرد. احزاب ۳۷ در دو آیه ی مذکور دو موضوع بسیار قابل توجه است: ازدواج با زن پسر خوانده عملی غیر اخلاقی نزد اعراب بوده است که محمد آن را حلال کرد. اهمیت زید برای الله از علی بیشتر بوده است. ❇️ پاسخ شبهه ❇️ @Wiki_Shobhe خديجه(عليها السلام) (بعد از ازدواج با پيامبر و پيش از بعثت) در بازار عكاظ برده اى به نام «زيد» خريد و پس از مدّتى او را به پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) بخشيد. پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)نيز وى را آزاد كرد تا به خانواده خود بپيوندد؛ ولى او ماندن با پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) را به پيوستن به خانواده خود ترجيح داد. رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) نيز به دليل علاقه اى كه به او داشت، وى را فرزند خود ناميد و به «پسر خوانده» پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)معروف شد. پس از بعثت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، «زيد» مسلمان مخلص و پيشتاز شد و جايگاه ممتازى در اسلام پيدا كرد و سرانجام يكى از فرماندهان لشكر اسلام در جنگ موته شد و در همان جنگ به شهادت رسيد. هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) تصميم گرفت براى «زيد» همسرى برگزيند، از «زينب بنت جحش» (دختر عمه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)) براى او خواستگارى نمود. زينب كه در آغاز تصور مى كرد پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) مى خواهد او را براى خود انتخاب كند، خوشحال شد و به خواستگارى جواب مثبت داد؛ ولى وقتى فهميد خواستگارى از او براى زيد است، ناراحت شد و مخالفت كرد. عبدالله برادر زينب نيز با اين ازدواج مخالف بود. در اين هنگام آيه 36 سوره احزاب نازل شد كه: (و ما كانَ لِمُؤمِن ولا مُؤمِنَة اِذا قَضَى اللّهُ ورَسولُهُ اَمرًا اَن يَكونَ لَهُمُ الخِيَرَةُ مِن اَمرِهِم ومَن يَعصِ اللّهَ ورَسولَهُ فَقَد ضَلَّ ضَلالاً مُبينـا؛ هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛ و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است.) با نازل شدن اين آيه، زينب و برادرش تسليم فرمان خدا شدند و به ازدواج رضايت دادند. گفتنى است كه اين ازدواج، يك ازدواج معمولى نبود؛ بلكه براى شكستن يكى از سنّت هاى غلط جاهلى صورت مى پذيرفت؛ چرا كه در دوران جاهليت، هيچ زن با شخصيت و سرشناسى حاضر نبود با برده اى ـ حتّى برده اى كه داراى ارزش هاى والاى انسانى است ـ ازدواج كند. ديرى نپاييد كه ميان زيد و زينب اختلاف پديد آمد و آن دو تصميم به طلاق گرفتند. گرچه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) آنان را نصيحت كرد و اصرار داشت كه كار آن دو به طلاق نينجامد، امّا سرانجام آن دو از هم جدا شدند. پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) براى جبران شكست زينب در ازدواج ـ كه برده اى آزاد شده او را طلاق داده بود ـ تصميم گرفت او را به همسرى خود برگزيند؛ ولى مردم آن زمان اين ازدواج را از دو جهت جايز نمى دانستند: 1. آنان پسر خوانده را همانند پسر خود دانسته و ازدواج با همسر مطلقه وى را حرام مى پنداشتند.