◀️شبهه ⛔️ شبهه: ⛔️ @Wiki_Shobhe متاسفانه باید بگم زمین صاف نیست!!! و نمازگزارانی ک مکه و بتی را نشانه میگیرند در واقع به سوی فضای خالی ایستاده اند!!! ✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅ @Wiki_Shobhe پاسخ: 1ـ در علوم عقلی مثل فلسفه ، اصل نانوشته ای وجود دارد که می گوید: « هر اعتباری در ظرف اعتبار خویش حقیقی می نماید.» یعنی برخی امور ، اگر چه اعتباری هستند ولی اعتبار آنها بی علّت نیست و عاملی سبب آن امر اعتباری بوده است. لذا چنان اعتباری ، اگرچه حقیقت نیست ولی بر مسند حقیقت تکیه کرده ، به گونه ای که گریزی از آن نیست. برای مثال ، اسکناس یک امر اعتباری است ؛ آنچه در اسکناس حقیقت دارد ، کاغذ و جوهری است که اسکناس از آنها درست شده است. لذا با نگاه حقیقی ، یک کیلو اسکناس هزار تومانی با یک کیلو اسکناس صد تومانی تفاوتی ندارد ، همینطور یک کیلو اسکناس با یک کیلو کاغذ خام اسکناس که آغشته به جوهر مخصوص اسکناس شده تفاوتی ندارد. امّا آیا مردم جامعه حاضرند یک کیلو اسکناس هزار تومانی را با یک کیلو اسکناس صد تومانی یا کیلو کاغذ خام اسکناس که آغشته به جوهر مخصوص اسکناس شده تعویض نمایند؟ روشن است که هیچ عاقلی دست به چنین کاری نمی زند ؛ امّا چرا؟ چون انسان گریزی از زندگی اجتماعی ندارد ؛ و داد و ستد در بین افراد جامعه ، یک حقیقت است نه یک قرارداد صرف ؛ و اقتصاد زاییده ی همین حقیقت اجتماعی می باشد ؛ و اسکناس امری اعتباری و قراردادی است که بر راستای همین امر حقیقی استوار گشته. از اینرو تا ما در اجتماع هستیم چاره ای جز به رسمیّت شناختن این اعتبار نداریم. مساله ی قبله نیز مثل مساله اسکناس می باشد ؛ با این تفاوت که حقیقت پشت اسکناس ، یک واقعیّت اجتماعی است ولی حقیقت پشت قبله ، چندین حقیقت ، در مراتب مختلف می باشد. خداوند متعال می فرماید: « وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ــــ و هیچ چیزی نیست مگر اینکه خزائن (حقایق) آن نزد ماست و ما آن را نازل نمی کنیم مگر به اندازه ی معلوم و معیّن.» (الحجر:21) همچنین فرمود: « وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنینَ ــــــ و این چنین ، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم ؛تا از اهل یقین گردد.» (الأنعام:75) و فرمود: « أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فی‏ مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض ... ــــ آیا به ملکوت آسمانها و زمین نظر نمی کنید؟ ... » ‏(الأعراف:185) و باز فرمود: « قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ ــــ بگو کیست که ملکوت هر چیزی به دست اوست؟» (المؤمنون:88) از این آیات بر می آید که دنیا و آسمان و زمین آن ، باطن و حقیقتی ملکوتی نیز دارند ؛ و این زمین و آسمان ، تنزّل یافته ی همان حقایق ملکوتی می باشند. همینطور موجودات روی زمین نیز باطن و ملکوتی دارند ؛ لذا فرمود: « وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاس ــــ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است‏ » (الحدید:25) همچنین فرمود: « یا بَنی‏ آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِکَ خَیْر ــــ اى فرزندان آدم! لباسى براى شما نازل نمودیم که اندام شما را مى‏پوشاند و مایه ی زینت شماست؛ اما لباس پرهیزگارى بهتر است. » (الأعراف:26) کعبه نیز ظاهراً خانه ای ساخته شده از سنگ است امّا این خانه نیز باطن و حقیقتی ملکوتی دارد و نماینده ی حقیقتی مجرّد و غیر مادّی به نام ضرّاح یا بیت المعمور است که در هر آسمانی از آسمانهای ملکوت نمودی دارد . خود آن بیت المعمور نیز تنزّل یافته ی عرش خداست ؛ و عرش خدا ظهور چهار وصف اتمّ خداوندی است که عبارتند از: « سبحان الله و الحمد لله و لا اله الّا الله و الله اکبر» و عرش خدا را ظهوری است که آن را وجه الله گویند که کلّ هستی را پر نموده است ؛ لذا خداوند متعال فرمود: « وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلیمٌ ــــ مشرق و مغرب ، از آنِ خداست ؛ و به هر سو رو کنید، وجه الله آنجاست. همانا خدا گستراننده ی علیم است.» (البقرة:115) از طرف دیگر انسان نیز روحی و جسمی دارد ، که قبله ی جسم او کعبه و قبله ی روح او بسته به مرتبه ی آن ، یکی از مراتب ملکوتی کعبه می باشد ؛ و اگر کسی به مقام خلیفة اللهی برسد قبله ی روح او اسماء الهی است که مافوق عرش می باشند. همچنین نماز آدمی را هم ظاهر و باطنی است ، در ظاهر نماز ، روی بدن باید به سمت کعبه ی ظاهر باشد و امّا باطن نماز باید در مراتب هستی بالا رفته یک به یک ملکوت کعبه را ملاقات نماید تا به عرش خدا و مافوق آن راه یابد. از اینروست که فرمودند: « الصّلاة معراج المومن ». خلاصه ی سخن اینکه: