انسان كه خواه ناخواه در اجتماع زندگى مى‌كند، از معاشرت با مردم گريزى ندارد و بى‌ترديد معاشرت براى اين است كه انسان وضع اجتماعى خود را حفظ نمايد و روز به روز بر ترقى و پيشرفت مادى و معنوى خود بيفزايد و مشكلات زندگى را بهتر و آسان‌تر حل كند. بنابراين، بايد با مردم طورى برخورد كرد كه موجب محبوبيت گردد و روز به روز بر وزن اجتماعى انسان بيفزايد و بر شماره ياران وى اضافه كند، زيرا اگر مردم در برخورد با كسى، سنگينى يا تلخى درك كنند، در دل‌هايشان نفرت و دلتنگى ايجاد خواهد شد و بالاخره روزى فرا خواهد رسيد كه همه از او گريزان شوند! و چنين كسى، منفور و مبغوض اجتماع خواهد شد و بايد در ميان جمعيت با حال تنهايى، و در وطن خود، غريبانه زندگى كند! و اين وضع يكى از تلخ‌ترين و ناگوارترين نمونه‌هاى تيره بختى انسان است. نكته‌اى را كه بايد در اين‌جا متذكر شد، اين است كه معناى تواضع و فروتنى نه آن است كه انسان خود را در انظار مردم خوار و سبك كند و به انسانيت خود لطمه زند، بلكه مقصود اين است كه مزايا و افتخارات خود را به رخ مردم نكشد و مزاياى گزاف ديگرى، به خود نبندد و مردم را سبك و ناچيز نشمارد و هم‌چنين معناى احترام به مردم، اين نيست كه مردم را به حدى احترام كند كه به تملق و چاپلوسى بكشد، بلكه بايد هر كسى را به اندازه مزاياى دينى و اجتماعى‌اش، ارزش دهد و به بزرگان به اندازه بزرگيشان احترام نمايد و ديگران را نيز به رعايت انسانيت آنان اكرام كند. 📚علامه طباطبایی ،تعالیم اسلام ص ۲۲۹ 🆔️@zendegi_filsofaneh