🔖 : 🔺 خاطره پدرونه (۵): 🥀 چند سال پیش که بنده حدود هفت هشت ساله بودم با پدر جان رفتیم بازار خرید☺️ من از پشت ویترین یک مغازه کفش فروشی یک کتونی صورتی خوشگل که روش کش داشت توجه ام جلب کرد منم که عاشق رنگ صورتی🙃 خلاصه پدر مشغول تلفنی حرف زدن بودنو داشتیم از کنار مغازه رد میشدیم منم دست پدرو گرفته بودمو هی میگفتم بابا من اون کتونی کشی رو میخوام😅 پدر هم میگفت صبر کن تا حرفم تموم بشه تا اینکه رفتیم داخل مغازه و پدر که حسابی هول شده بود به فروشنده گفت: آقا کش کشی چنده؟😂😁 🔺 آیدی دریافت آثار شما عزیزان: 🆔 @YaMahdi_Salam 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f