* کافر عادّی به اسلام نزدیک است و امیدی به بازگشت او هست،مانند کدورت ساده ای که میان دو نفر وجود دارد و کار آن دو به صلح و آشتی نزدیک است.امّا کافرانی که در راه کفر، تلاش ها و اعمال خلاف بسیاری دارند،برگشت آنان بسیار سخت است.کافری که در عقیده اش اصرار ورزیده و به دنبال کفرش،حقّ را تحقیر و جنگ ها کرده و بودجه ها خرج نموده و افرادی را دور خود گردآورده و به این عنوان معروف شده،بازگشت او به دامن اسلام بسیار سخت و بعید است.زیرا هر تلاش او،موجی از ظلمت بر موج های قبل افزوده و اعمال کفرآلودش،کفر او را محکم تر ساخته و به جای این که راه را برای آنان باز کند، گمراه ترشان می کند و حجابی روی حجاب های قبلی است. * در برابر نور الهی(آیه 35)که «نُورٌ عَلی نُورٍ» بود،در این آیه سخن از ظلمت فوق ظلمت است. «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» پیام ها: 1- الگوهای مثبت و منفی،هر دو را باید معرّفی کرد.(الگوی مثبت؛ رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ ...و الگوی منفی: وَ الَّذِینَ کَفَرُوا ... أَوْ کَظُلُماتٍ ... 2- عمل مؤمن،نور و عمل کافر،ظلمات است. أَعْمالُهُمْ ... کَظُلُماتٍ 3- اعمال خوب کفّار،همچون سراب واعمال بد آنها،همچون ظلمات است. کَسَرابٍ ... أَوْ کَظُلُماتٍ 4- علم،انسان را از نور وحی بی نیاز نمی کند.اگر نور الهی نباشد،هیچ نوری انسان را نجات نمی دهد. «فَما لَهُ مِنْ نُورٍ» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ وَ اللّهُ عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ«41» آیا ندیدی که هر که در آسمان ها و زمین است و پرندگان بال گشوده(در حال پرواز)برای خدا تسبیح می گویند،و هر یک نیایش و تسبیح خود را می داند؟ و خداوند به آنچه می کنند،داناست. وَ لِلّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ«42» و فرمانروایی آسمان ها و زمین،مخصوص خداست.و بازگشت(همه)به سوی اوست. نکته ها: * قرآن،بارها مسأله ی تسبیح موجودات و سجده و نماز آنها را با صراحت بیان کرده و فرموده است:شما تسبیح آنها را نمی فهمید. [86]از این آیات به دست می آید که علم و شعور، مخصوص انسان ها نیست.گرچه بعضی مفسّران تسبیح موجودات هستی را تسبیح تکوینی و زبان حال آفرینش دانسته اند،ولی ظاهر آیات بر خلاف این مطلب است. * خداوند،در این آیه چند مرتبه به صورت غیر مستقیم،به انسان هشدار داده است: الف:موجودات آسمان و زمین و پرندگان در حال تسبیح هستند.چرا انسان غافل است؟! ب:تسبیح موجودات،آگاهانه است.چرا انسان در نماز حضور قلب ندارد؟! ج:پرندگان،هنگام پرواز در هوا در حال تسبیح و نمازند،امّا برخی انسان ها هنگام پرواز در آسمان،در حال غفلت و مستی به سر می برند! * در روایات می خوانیم:امام صادق علیه السلام هنگامی که صدای گنجشکی را شنید فرمود:این پرنده مشغول دعا و تسبیح است.[87] پیام ها: 1- تنها به خود نیندیشید،به اطراف خود هم بنگرید و در هستی نیز مطالعه و اندیشه کنید. «أَ لَمْ تَرَ» 2- در میان موجودات هستی،پرندگان،آن هم در حال پرواز،توجّه خاصّی به خدا دارند. «وَ الطَّیْرُ صَافّاتٍ» 3- همه ی موجودات،شعور دارند ونماز و تسبیح آنها،آگاهانه است. «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ» 4- نماز،در صورتی ارزش دارد که نمازگزار بداند چه می گوید و چه می کند. «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ» 5-نماز و تسبیح هر موجودی به صورت خاصّی است. «صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ» 6- خداوند،بر جزئیات تمام اعمال آگاه است. «عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ» 7- نظام هستی،هم فرمانروا دارد؛ وَ لِلّهِ مُلْکُ ...و هم هدفدار است. «وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ یُزْجِی سَحاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکاماً فَتَرَی الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ یَکادُ سَنا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ«43» آیا ندیدی که خداوند ابرها را به آرامی می راند.سپس بین آنها پیوند برقرار می کند.آن گاه آن را متراکم می سازد.پس می بینی که باران از میان آن بیرون می آید و(همچنین)از آسمان از کوه هایی که در آنجاست، تگرگ فرو می فرستد.پس آن را به هر کس بخواهد می رساند و از هر کس بخواهد باز می دارد.نزدیک است درخشندگی برقش،چشم ها را کور کند. نکته ها: * «یُزْجِی» به معنای حرکت آهسته همراه با دفع است. * کلمه«رکام»به معنای تراکم و«ودق»به معنای باران است.کلمه ی «سَنا» به معنای درخشش است و«سنا برق»یعنی درخشش برق. * اگر کسی با هواپیما بالاتر از ابرها پرواز کند،می بیند که توده های ابر مثل کوه است و این از معجزات قرآن است که 14 قرن قبل فرمود: «یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ» از کوهِ ابر،تگرگ می فرستیم. پیام ها: