🏴 راه ملکوت ▪️ یک مرد شامی ـ با دست‌آموزی امویان ـ از راه دور محضر مبارک امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) آمد و سؤال کرد که «کمْ بَینَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء»؛[1] بین آسمان و زمین چقدر فاصله است؟ آن طوری که در احتجاج مرحوم طبرسی هست،[2] وجود مبارک حضرت امیر رو کرد به آن کودکی که آن جا نشسته بود، یعنی به وجود مبارک امام حسن مجتبیٰ(سلام الله علیه) که آن جا نشسته بود، فرمود پسرم «بُنی» تو جواب بده، اینها چنین هستند! وجود مبارک امام مجتبیٰ که کودکی بود فرمود منظورتان چیست؟ اگر آسمان ظاهر را می ‌گویید «مَدُّ الْبَصَر‏»، اگر آن آسمانی که ﴿لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ﴾[3] آن را سؤال می‌ کنید «دَعْوَةُ الْمَظْلُوم‏» آهِ مظلوم به آن جا می ‌رسد. ما دو آسمان داریم، این «یا ربّ» به آن آسمان می‌ رسد، درهای‌ش باز می‌ شود، انسان ملکوتی می ‌شود, البته این آسمان ظاهر را خیلی‌ ها می ‌روند. هرگز آن در به روی کافر باز نمی ‌شود! ◽️ اینکه شما می ‌بینید زمزمه رزمنده‌ های ما در خاکریز اول و دوم همیشه «یا کربلا» و «یا حسین» بود آن آسمان باز شد و از آن جا نصرت آمد. هرگز شما در این هشت سال, شعر ایران مرز پُر گهر را در خاکریز اول و دوم نمی ‌شنیدید، در جبهه ‌ها رفتید و در شب ‌های عملیات حضور داشتید، این کشور ماست! برای او تلاش و کوشش می ‌کنیم، جان ‌فدایی می‌ کنیم، دوستش داریم و مال ماست; اما کشور را نجات داد، حواسمان جمع باشد! کشور را نجات داد! این علاقه به نجات داد! مملکت را این حفظ کرد. ▪️ انسان کریم است، سند کرامت او خلافت اوست و هویت خلافت آن است که خلیفه حرف «مستخلف ‌عنه» را بزند و اگر حرف «مستخلف‌ عنه» را نزند می‌ شود ﴿أُولئِک کالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ﴾[4] و اگر کسی «خلیفة الله» است هم باید اهل ظاهر باشد مشکلات هوا و فضای ظاهر را حل کند، هم اهل باطن باشد و ملکوت را ببیند. آن دری که فقط برای مؤمنین باز است سحرها آن را «دقّ‌ الباب» کند وارد آن در بشود. وقتی وارد آن در شد دعای او برای خیلی‌ ها مستجاب است. اگر کسی توانست در را در سحر بزند و در باز بشود و برای چهارصد نفر خیر بخواهد, همه این دعاها مستجاب بشود، این دین نمی ‌گوید وقتی بیدار شدی روز کار چهارصد نفر را حل کن؟! آن وقت این می ‌شود , این می ‌شود آن آسمانی که فقط به روی مؤمنین باز می‌شود و انسان برای همیشه راحت است؛ هم ﴿لَهُمْ دَرَجَاتٌ﴾[5] می‌ شود، هم ﴿هُمْ دَرَجَاتٌ﴾.[6] ﴿هُمْ دَرَجَاتٌ﴾، نه اینکه یک «لام» محذوف است! گاهی انسان خودش درجه می‌ شود، خودش می‌شود ملکوت! خودش می‌شود نور! ﴿وَ جَعَلْنَا لَهُ نُوراً یمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ﴾،[7] این راه برای همه هست؛ حالا که این راه هست و این کشور به برکت خون ‌های طیب و طاهر شد ما می ‌توانیم حدّاکثر استفاده را بکنیم. مبادا امور جزیی ما را از این ره‌ آورد پُر برکت شهدا باز بدارد! این راه, رفتنی است! در عین حال که وظیفه شخصی‌ خود را انجام می‌ دهیم، آن‌ راه اساسی ملکوت ‌روی را هم ـ ان ‌شاء الله ـ طی خواهیم کرد. [1]. الغارات(ط ـ الحدیثة)، ج‏1، ص188. [2]. الإحتجاج علی أهل اللجاج(للطبرسی)، ج‏1، ص268؛ «وَ بَینَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ دَعْوَةُ الْمَظْلُومِ وَ مَدُّ الْبَصَر». [3]. سوره اعراف، آیه40. [4]. سوره اعراف، آیه179. [5]. سوره انفال، آیه4. [6]. سوره آل عمران، آیه163. [7]. سوره انعام، آیه122. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1390/06/24 🆔 @a_javadiamoli_doross