در خون نشسته غنچهٔ ما در مصاف باد گل‌های یاس پرپرمان روی سینه‌ات از جنگ و بمب، بند دلت پاره می‌شود هر بار می‌کنم به دلم وصله پینه‌ات هر شب شده دعای تو یا کاشف الکروب هر روز روی میز، شهادت گزینه‌ات در ماتم عزیز خودش غوطه‌ور شود هر دل که داشته در خویش کینه‌ات باشد که نوبهار پر از زندگی شوی گرچه مکدر است کنون آبگینه‌ات