چه سخت میگذرد عالمِ نداشتنت
بگو چهکار کنم با غم نداشتنت؟!
بزرگ میشود این زخم و هیچچیزی نیست
به غیر داشتنت، مرهم نداشتنت
بهشت اجرت پایینترینِ داشتنت
جهنم است سزای کم نداشتنت
مرا به خواب نبین و نخواه گریه کنم
به سوگ ماه، سحرها؛ دم نداشتنت
جوانیام به فدایت بگو کجایی تو
که پیر میکُنَدم ماتم نداشتنت
گریز راه به جایی نمیبرد، ایکاش
ز جنگ با تن من واهمه نداشت تنت
#سیدضیاء_موسوی