اردیبهشت ای کاش ماه‌ها همه اردیبهشت بود ای کاش راه‌ها همه راه بهشت بود باغ از شکوفه خرّم و صحرا ز سبزه سبز گویی که از بهشت خدا رونوشت بود دیوار خانه‌ها همه نسرین و نسترن گل جای خاک و آجر و سیمان و خشت بود چوپان کنار چشمه و سرگرم نی زدن دهقان میان مزرعه مشغول کشت بود بارانِ پرلطافت، می‌شست و می‌زدود هر جا که خار، یا خس و خاشاک زشت بود ای کاش هیچ‌کس دل کس را نمی‌شکست دنیا به کام مردم نیکوسرشت بود «هر جا که هست، پرتو روی حبیب هست» گیرم که دیر و مسجد و گیرم کنشت بود اردیبهشتی‌ام من و در خود شکفته‌ام ای کاش ماه‌ها همه اردیبهشت بود... ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳