هدایت شده از شعر | محسن علیخانی
شکر خدا که مقصد من مشهدالرضاست روزی من زیارت ارباب آشناست دل می‌تپد به شوق زیارت هزار بار! تا مشهدالرضا فقط اذکار من «رضا»ست ارباب آشنا کرمش گُل نموده است ورنه زیارت حرمش سهم اغنیاست! ناشکری‌اش مگو که کرم خُلق و خوی اوست او میزبان خُرد و کلان، رعیت و گداست پیر و جوان به رأفت او دل سپرده‌اند آقای ما امامِ رضا معدن سخاست بر شعر من تو خرده مگیر ای فقیه دین! او بنده است یا نکند او خود خداست؟! مهمان‌نوازی و کرمش چون زبانزد است او را اگر «خدای کرم» خوانده‌ام، رواست! روزیِ خَلق دست رضا بوده از ازل! از ابتدای خلقت ما شکر او سزاست! رُکن و مقام و کعبه و اِحرام ما رضاست! سَعی صفا و مشعر و زمزم، رضای ماست! اصلا ببین رضایت حق در رضای اوست! اصلا کجا امام رضا از خدا جداست؟! هر کس مراد و مقصد او جای دیگریست شکر خدا که مقصد من مشهدالرضاست @MohsenAlikhanySher