اجازه هست به لوح دلت قلم بزنم برای یکدفه حرف از ته دلم بزنم اجازه هست بگویم که دوستت دارم و پیش چشم تو اینجا کمی قدم بزنم اجازه هست که در سایه تو بنشینم به قول مردم ده زیر سایه دم بزنم شمارش نفست را به گوش من بسپار اجازه هست که موی ترا به هم بزنم اجازه هست ترا سخت در بغل گیرم رها شوم ز خودم بال در عدم بزنم اجازه هست صدایت کنم ترا عشقم به پشتوانه تو آتشی به غم بزنم