داشت از آتشِ زهری،همه دنیا می‌سوخت از تب داغ جواد است که دریا می‌سوخت با جگرسوزترین حالت یک مرد غریب پشت در روضه‌ی زهرا جگرش را می‌سوخت (بانو)