مولود کعبه آیتی از آیتش آمد به دنیا کِردگار داد احمد را برادر از خودش پروردگار داد فرمانی به مادر تا رود سوی خدا شد شکافی داخلِ دیوارِ کعبه، منتها! بعد از این آیت دگر بابش به قفلش وا نیافت شد ثَلاثَت یَوم، تا بارِ دگر جایش شِکافت سیزده از اولِ ماهِ رجب آمد بُرون او نگوید با کسی در کعبه از سِرِّ درون سیزده نحس است،؟اینها هم بُوَد مکرِ یهود کینه دارند از علی، چون او درِ خیبر گشود فاطمه بنتِ اسد با گوهرش آمد ز جا شاد شد بوطالب از دیدار او بی منتها داد نامش را خدا از نام خود اعلی' سرشت تا شود اندر زمین این جلوه اش همچون بهشت داد حیدر را خدا از سرِّ خود اَندر نهان از ازل تا آخرش باشد علی اَندر جهان پهلوانی برتر از حیدر نیامد بر زمین تا جهان باشد فقط حیدر امیرالمومنین خاک هم در دست او باشد ثواب اندر ثواب داد احمد کُنیه اش نزد خلایق، بو تراب بعدِ احمد بهترین خلق خدا حیدر بوَد همسرش هم بهترین خلق خدا کوثر شود بهترین زوج دو عالم نسلشان هم برترین یازده تاجِ سر از کُلِّ جهان ، نیکوترین این یکی باشد کریمِ اهل بیت، آقا حسن دیگری ارباب ما، مظلومِ عالم ، یا حسین پنج تن از بهترین مخلوقِ عالم، با خدا شُد حسن، زهرا، حسین، احمد ، علی، آلِ عَبا با لباس دین کند حیلت به آیین خدا این عدو تا بشکند نسل حسین در کربلا لیک تقدیر خدا از وعده اش بی منتها زینت این عابدان از کربلا مانَد به جا بو محمد کنیه اش باشد به دشت کربلا تا ببیند باقرش در کربلا، ظلم و بلا جعفری مذهب بوَد، زین پَس نمادِ شیعیان شد احادیثش نماد شیعه در کُلِّ زمان باب او حاجت دهد اندر زمین و آسمان نام او موسی بوَد بابُ الحَوائِج در جهان این ولی نعمت بوَد مشکل گُشا در عالمین آفتاب هشتمین ، موسیَ الرِّضا ، ایران زمین نام او مانند حیدر، شد علی دستِ قضا کُنیه اش هم بوالْحَسن باشد علی موسیَ الرِّضا هرکسی حاجت بخواهد رو کند در این زمین شد مقدَّس بارگاهش در زمان و در زمین میدهد بابش مراد از این دیارِ کاظمین پند و اندرزش، دهم با گوش و جان و با دو عین هادی آمد کار او مثل پدر شد رَهنَما شد هدایت گر به عالَم، مثلِ مصباحُ الهُدی' شد حسن در خانه اش در بین یک لشکر اسیر کرد رَبُّ العالمین نیرنگِ آنها گوشه گیر دختری از پادشاهِ روم، مهمان تو شد فاطمه دستش گرفت و همسر و جان تو شد داد رَبُّ العالمین با این عمل، آیت بجا تا یهودیّ و نصارا را بهانه، نا بجا داد فرزندی به آدم ، اصل او از کُلِّ خلق روم و ایران و عرب، مصر و عجم بر دین حق سالها از غیبت مولای مظلومان گذشت نا مسلمان از مسلمان ، خود به خود غربال گشت مُنتظِر کُلِّ زمین تا باز گردد جآءِحَق تا شود اندر زمین میعادِ حق، باطل زَهَق تا شود رجعت ، رسد بار دگر نورِ دو عین احمد و زهرا ، علی، آقا حسن ، آقا حسین پادشاهِ کُلِّ عالم ، چارده معصومِ ناب می کند سیصد نفر با سیزده تا انتخاب لشکری آرَد فراهم تا شود چندین هزار فاتح کُلِّ جهان با لشکرش دارد قرار سالها صَهیون دهد جولان، رسد وقتِ قرار موشک آمد سوی خیبر گفت صَهیون، اَلفَرار یاورانِ حیدر اَندر نیروی قدسش، سوار موشک خیبر شکن نسلِ جدیدِ ذُوالفَقار ترس اَندر جانِ صَهیون می شود لَیل و النَّهار لا فَتا اِلّا علی لا سَیف اِلّا ذوالفقار کُلِّ عالم از پس دیگر کند پاک و سوا شیعه شد اندر جهان نامش فقط دین خدا مُسلِما هستند ایشان بر دوعالم مقتدا کُلُّ یَومٍ عاشِراً ، یا کُلُّ اَرضٍ کربلا مسلم عسکری زاده ۲۶.۱۰.۱۴۰۲ لارستان