مـا را چـو ز مـا گـرفت جـا داد به ما
خـون ریخت ز ما و خونبهـا داد به ما
میخواند حدیث طفل و گوهر که خدا
چـون پیـر شدیـم عشق را داد به ما
* * * *
رفتیم و نپرسید کسی کیست پریش
معلوم نشد که هست یا نیست پریش
ماننـد شقایق از کسـی وام نخواست
با سیلی دایه سُرخ رو زیست پریش
* * * *
ای اشک که خانه تو را میدانم
من حـالِ شبانه تو را میـدانم
جوشیده غزل بجوش و بر دفتر ریز
مـن طـرز بهـانـه تـو را میـدانـم
استاد#پریش_شهرضائی
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••