من‌ گوسفندم... سر می دهم آوای خود را تویِ مرتَع یک دشت پر می گردد از آوایِ بع بع ممنونم از،شاعر برایِ یاد از ما ممنونم از شاعر برایِ حسن مَطلع با کِیف های کوک خود در جست و خیزند اجداد من در کوه های سرکش و صَع_ با" بُل عبورِ" مانده سرگردان چه سازد؟ این شاعر تنها در این شعر مُسجع؟ با گرگها دعوا ندارم،گوسفندم هرچند که هستند آنها در پیِ دع_ وا_من همیشه گفته ام از ظلم آنان حتی،شکایت برده ام در چند مجمع شنگول مان از ظلم گرگ بیشعوری با سن ناچیزش سروده چند مصرع ظلمی که بر شنگول مان آن روز گردید شرحش شده تفسیر در هفتاد منبع از گرگهای ناقلا کردم شکایت محکوم گردیدند تویِ چند مرجع الگوشتم النرخهُ البالا شدیداً مصراع بالا هست از نوعِ مُلمَع اما چه غم یک نامزد گفته از این پس می آورد از گوشتِ من داخلِ جَع_ به_بهر ایرانی جماعت ،درب خانه این جعبه ها هستند معمولا مُربع ضمن تشکر از کسی که گوشت داده آن گوشت را بامزه بنمایبد با زَع_ فَر_آن_ آن هم باز در شعرم نگنجید بر بانی این قافیه نَت ها پس از لَع وقت کبابش یاد از این شاعر نمایید بوی کباب اندازدَش در شِه پس از رَع بسیار ممنونیم از آقایِ رفیعی در شعر بوده یادِ ما در چند مقطع