🔻 علامه مصباح و وحدت انتخاباتی
[یکم]. اینکه چند نفر در مجلسي خصوصی تصمیم بگیرند و بعد بگویند هر کس مخالفت کند، «وحدتشکنی» کرده است، نه روشي دینی است و نه عقلائی، بلکه نوعي «فریبکاری» است. هیچ دلیلی هم وجود ندارد که اگر بنده تشخیص دادم یکی اصلح است، بايد حتماً «زمينۀ رأیآوری» هم داشته باشد، چراکه اگر چنين شرطي وجود داشت، سلمان و ابوذر نیز نباید از اميرالمؤمنين پشتیبانی میکردند چون رأی نداشت! گاهی باید فرد اصلح – ولو رأيآوري نداشته باشد - مطرح شود تا حداقل مشخص شود هنوز بین مردم، اعتقاد و ایمان به اسلام و انقلاب اسلامی وجود دارد. آیا خوب بود از ميان کاندیداهای ریاستجمهوری هیچکس حرفی از اسلام و انقلاب نزند و همه به فکر ارزانی اجناس و رفع تحریمها باشند؟ آيا نبايد از كسي كه ولو رأيآوري ندارد، اما دغدغۀ انقلاب و اسلام را دارد، حمايت كرد؟ گاه اگر از چنين فردي حمايت نشود، اين پيام به دنيا صادر ميشود كه مردم از انقلاب و ارزشهاي انقلابشان خسته شدهاند. لذا در چنين مواقعي كه هيچكسي دغدغۀ انقلاب و اسلام را مطرح نميكند، باید از کسی که از انقلاب حمایت میکند، طرفداری کرد، ولو «يقين» داشته باشيم كه رأی نمیآورد.
http://qabas.iki.ac.ir/node/4616
[دوّم]. بايد توجه داشت تعداد نقايص، مهم نيست، بلكه كمبودها را بايد از لحاظ كيفيّت و تأثيرش در سرنوشت انقلاب ارزيابي كرد. كسي كه نسبت به «تفكر انقلاب اسلامي»، نقص داشته باشد، براي رياستجمهوري صلاحيت ندارد ... فتنۀ اخير، خطر بزرگي براي انقلاب اسلامي بود؛ برخي نهتنها در مقابل فتنه، موضع نگرفتند، بلكه با فتنهگران رابطه داشتند، لذا اينها نقصهاي بسيار بزرگي است كه نميتوان آن را در انتخابات ناديده انگاشت. اگر قرار باشد به خاطر «وحدت»، نيروهاي حزباللهي و مخلص، فداي نيروهايي شوند كه داراي «نقصهاي مختلف» به ويژه «فكري» هستند، چنين وحدتي بيفايده است.
http://qabas.iki.ac.ir/node/3890
[سوّم]. اگر نتيجۀ مطلوب، حاصل نشد، حتّي بهصورت مکرّر، اين ناكامي براي «ترك وظيفه» در دفعات بعد، حجّت نیست، بلکه مؤمن بايد طبق موازين شرعي دریابد که چه تکليفي متوجّه او است، و همان را انجام دهد. اين سخن يعني در انتخابات بعدی هم بايد همان کاري را انجام بدهيم که در انتخابات سال نود و دو انجام دادیم. ما وظيفه دانستيم که بايد به شخصي که به نظر ما «اصلح» است رأي بدهيم و به ديگران هم توصيه کنيم؛ نه اینکه مانند بعضي به خاطر انگيزههاي مادّي و دنيوي رأي دهیم. ما با تحمّل همۀ «سختيها» و «ملامتها» و شنيدن همۀ «ناسزاها»، به وظيفهمان عمل کرديم و خدا را هم شكر ميكنيم و اگر فردا هم چنين تكليفي پيش بيايد، باز همان کار را «تكرار» ميکنيم(سخنرانی در جمع اعضاي هيأت علمي مؤسسه امام خمینی، ۲۶ خرداد ۱۳۹۲).
[چهارم]. اگر ورود در انتخابات را با نگاه دنیاگرایانه ببینیم، ما شکست خوردیم، ولی ما تنها برای «برندهشدن ظاهری» در انتخابات، وارد کار سیاسی نشدیم، بلکه هدف اصلی ما، پیروزی ارزشهای اسلامی است. اگر همۀ نامزدها فقط روی مسألۀ تحریم تکیه میکردند، تمام عالم میگفتند آمریکا پیروز شد؛ چون اینها از انقلابشان دست برداشتند، و دیگر اسمی از «اسلام» و «انقلاب» و «ارزشهای انقلابی»، از جمله «مقاومت در برابر زیادهخواهیها» نمیبرند. ما احساس میکردیم در چنین شرایطی باید نامزدی هم باشد که از ارزشهای انقلابی سخن بگوید. حال اگر رأي آورد، چه بهتر، و اگر رأی نیاورد، دستکم در عالم مطرح شود که هنوز هم کسانی از «ارزشهای اسلامی» دفاع میکنند. از موضعگیری خویش در انتخابات، هیچ احساس پشیمانی نمیکنم؛ خدا را شکر میکنیم که فهمیدیم و عمل کردیم و تحت تأثیر «جوسازیها» و «فشارها» و «تهمتها» واقع نشدیم. ازاینرو، اگر در انتخابات بعدی این جریان تکرار شود، رفتار ما هم «تکرار» خواهد شد؛ یعنی باز هم ما نامزدی را معرفی میکنیم که از «ارزشهای انقلابی» حمایت کند؛ حال پیروز شود، یا نشود، چون این خودش، «نتیجه» است(هفتهنامة نُه دی، آذرماه ۱۳۹۲، ص۷_۱۰).
[پنجم]. شاید برای انتخابات پیشرو از سوي برخي كسانيكه برنامهاي براي شناسايي افراد مورد نظر خود دارند، پيشنهاد «ائتلاف» براي ارائۀ لیست انتخاباتي مطرح شود؛ در برابر اين پيشنهاد ميتوان گفت ما هم طرفدار ائتلاف هستیم؛ امّا در صورتی که نتيجه اين ائتلاف، همفکری براي شناختن افراد «اصلح» باشد. در اين صورت اگر احیاناً در موردي، اختلاف سلیقه وجود داشت، تابع نظر اکثریّت هستیم؛ امّا نه اینکه به خاطر در اقلیّتبودن يك گروه، از افراد اصلح آنها دست بکشیم و بر اساس «سهمخواهی» عمل کنیم(در دیدار شورای مرکزی جبهۀ پایداری، ۳۱ تير ۱۳۹۸).
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi