📚 شبهه تناقض (دُژادُژ) کرونایی رهبری 🌻به نام خدای مهرای ویژامهر و سلام 🔶 ۱. پندار دُژادُژ (تناقض) رهبری ▫️آ. اعتبار قاعده رجوع به خبره رهبری در پزشکی متخصص نیست و بنابر «قاعده رجوع به خبره» می‌گوید: «من همواره مقید به رعایت شیوه نامه‌های بهداشتی و عمل به توصیه‌های پزشکان هستم». ۱۹ بهمن ۴۰۰ ▫️ب. بی‌اعتباری قاعده رجوع به خبره امام خامنه‌ای در ۶ شهریور ۴۰۰ می‌فرماید: «واکسیناسیون عمومی مسئله‌ بسیار مهمّی است که حتماً باید انجام بگیرد و قرنطینه هوشمند». اگر باید «مایه کوبی عمومی و قرنطینه هوشمند» انجام شود، پس حکومت ایران، متخصصان مخالف واکسن و مراجعه کنندگان به آنان را با «قرنطینه هوشمند» تنبیه می‌کند و آنان را از برخی حقوق مدنی و زیارت کربلا، باز می‌دارد. 👈 پس قاعده «رجوع به خبره»، هم باید «معتبر» باشد که رهبری بتواند سفارش مایکوبی پزشکان را بایسته اعلام کند و هم اینکه، همین قاعده، باید بی‌اعتبار باشد، که دیگرا نتوانند بر پایه سفارش خبره خودشان مایه (واکسن) بکوبند. آیا این، دُژادُژ (تناقض) نیست؟ 🔶 ۲. وارفتن پندار دُژادژ رهبری ▫️آ. منشأ حکم رهبری حکم رهبری به «بایستگی مایکوبی و قرنطینه هوشمند» به دو دانش وابسته است؛ یکی «کلانفقه علوم تجربی» و دیگری «دانش پزشکی». ▫️ب. مبنای حکم رهبری: کلانفقه شرط رهبر شدن، فقاهت در«کلانفقه» مسائل کشور (مانند پزشکی) است تا بتوان به سیاستگذاری کلان در این زمینه پرداخت. کلانفقه رهبری، پذیرش علوم تجربی نوین است. بنابراین اگر بیشتر پزشکان نیز بر ضد این مبنا، دستوری بدهند، رهبری آن را نمی‌پذیرد. پس بخشی از سبب حکم مایکوبی، کلانفقه رهبری است. ▫️ج. بنای حکم رهبری: سیره درمانی عقلا کسی که مبنای طب نوین را بپذیرد، نمی‌تواند بنای آن را نپذیرد؛ و چون مایکوبی یک آزموده عملی ده‌ها ساله است، اینک «اصل مایکوبی» نوین (نه گلوبالیستی)، بخشی از «سیره درمانی عقلا» است؛ نه دستور تخصصی پزشکی؛ ولی برخی مسائل اجرایی آن بر پایه دستور کارشناسان است. چنانکه در آغاز، خورد فلفل، نیاز به کارشناسی داشت؛ اما اکنون خوردن آن، بخشی از سیره عقلا است. 👈 چنانکه رهبری، بهبودیِ آزموده شده بیماران با روش پزشکی سنتی را نیز به دولت دستور دادند؛ با این که ایشان پزشک نیستند! در اینجا نیز «سیره درمانی عقلا» را پی‌گرفتند! آری؛ دلیل دارای مبنا و بنای درست، می‌تواند مایکوبی را از سیره درمانی عقلا بیرون ببرد؛ ولی اگر چنین دلیلی نبود، رهبری در راستای سیاست‌های کلان نظام، جلوی کاربرد نادرست «قاعده رجوع به خبره» را می‌گیرد. پس؛ رهبری هم در مبنای حکم مایکوبی (کلانفقه) و هم در بنای آن (سیره درمانی عقلا) متخصص است؛ اما در تطبیق حکم بر مصداق (در مقام کاربست) از کارشناس آن بخش، پیروی می‌کند. چُنانکه سردار سلیمانی نیز در مقام اجرای عملیات، از کارشناسان منطقه‌ای کمک می‌گرفت. با این رو، رهبری به سبب اشراف به کلانفقه درمان و سیره درمانی عقلا، حتی در مقام اجرا نیز در برابر برخی پافشاری‌های متخصصان ایستاد و مایه (واکسن) بیگانه را نزد! پس هیچ دُژادُژی در میان نیست! و نباید از کارشناسی تقلید کرد که دچار کلانفقه نادرست است؛ البته بخشی از پزشکان برجسته سنتی نیز شیوه مایکوبی را پذیرفته‌اند؛ هر چند آن را مرجوح می‌دانند. 🔶 ۳. ابرفقهِ وارفتگی دُژادُژ بنابر دستگاه «میزا» (زبرتفقه نظام پیشرفته دین) پنج‌گونه حکم داریم: حکم حقیقت‌شناختی (مُفتی)، حکم واقعیت‌شناختی (کارشناس)، حکم تحقق‌شناختی (ابرفقیه)، حکم تحقیق‌شناختی (حاکم)، حکم تحقیق‌بخشی (حاکم+ ابرفقیه). حکم حاکم، برآیند نیکی و بدی گروهی از مسائل همبسته است و شاید رهبری گاهی با کمک دیدگاه کارشناس، به چیزی برسد و بر آن دیدگاه، حکم حکومتی سوار کند تا کسی نتواند به کارشناسی با دیدگاه دیگری، مراجعه کند. در اینجا نیز هیچ دُژادُژی در میان نیست؛ زیرا برای دُژادُژ (تناقض) به ۸-۹ وحدت، نیاز است؛ که در اینجا نیست! و سنخ «حکم حاکم» با حکم‌های دیگر» یکی نیست! 🌹پیروزی انقلاب و زادروز امام جواد (ع) خجسته 📚 ابرفقه