🔺نقد فقهی دفاعهراسی حداد عادل
رهبر، راهبرد «بیتابی گروههای مقاومت» را داد. ما نیز باید این «اصل» را «تفریع و تبیین» کنیم و برجستاندن چیز دیگر، ۴ اشکال فقهی دارد:
آ. تبییننشدن اصل؛ بلکه نهفتهشدن آنچه صلاحدید رهبر بر گفتن آن بوده
ب. برجستاندن چیزی که صلاحندید رهبر بوده: «و إذا جاءَهم أَمرٌ مِن الأمنِ أو الخوف أذاعوا به و لو رَدوه إلی الرسولِ و إلى أُولِی الأمر منهم لَعَلِمَهُ الذين يَستَنبِطونَهُ منهم»
ج. آسیب به «بیتابیانگیزی» رهبر و آسودهخاطری اسرائیل
د. هزینهی دفاعهراسی برای کاربست دستور قرآنی رهبر، در صورت نیاز: «و ما لكم لاتُقاتلون فی سبیلاللَّه و المستضعفین مِن الرجال و النساء»
◼️تبیین فقهی
وقتی ولیّامر دستوری درباره «ورود کردن یا نکردن به دفاع مستقیم از حق در غزه» اعلان نکرده:
آ. «هم اعلام بایستگی ورود به جنگ و هم اعلام نبایستگی آن» خلاف حجت شرعی و خیانت است؛
ب. افزون بر این، «دفاعهراسی و اعلام نبایستگی ورود مستقیم به دفاع از حق»، بر خلاف دو قرینه «راهبرد بیتابی رهبر برای مردم و گروههای مقاومت» و «مواضع آمریکا و سرمایههای اسرائیل در ایران در دفاعهراسی» است.
◼️نابخردی استدلال حداد
حداد میگوید چون
«شاید» دفاع مستقیم ایران از غزه، به سود اسرائیل باشد (تلویحاً) پس نباید چنین کرد!
آ. فقه ولایی تنها در تخصص ولیّامر است و «سخن گفتن» حداد خلاف فقه و عدالت است.
ب. خب تخصص نداریم؛ خرد که داریم! «
شاید»، دو سو دارد! خب شاید هم ورود رویاروی ایران، به سود حق و بستر ظهور امام زمان و بازدارنده از کشتار هزاران کودک باشد!
◼️
محافظهکاری، خردسوز و قتلگاه انقلاب است!