🌙 شب‌نوشت 🌙 تفقه استراتژیک نسبت عدالت با اهداف انقلاب 🌻 مبنای تحلیل استراتژیک اسلامی، فرمایش امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که: «عقلها امامان فکرها، فکرها امامان قلبها، قلبها امامان حس ها و حس ها امامان عضوها هستند». عقل «گوهر» وجود انسان و «امام» درون است و همان نقشی دارد که «امام برین» در جامعه دارد. تأکید شد که «عقل» غیر از فکر و اعتقادات و غیر از «قوه مُدرِک کلی» است؛ این تفاوت در حد «فرق امام با مأموم» است. همانگونه که «حیات» جامعه به «امام» است و بی امامی یعنی «حیات و مرگ جاهلی»، بی عقلی هم برای انسان، مرگ حقیقی (نه مرگ بدن) را در پی دارد: «فَقدُ العقل، فقد الحیات». لذا امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: «الانسان بعقله». یعنی ارزش انسان به عقل وی است و «همانا ثواب [و عِقاب در قیامت] به اندازه عقلها است»؛ همان گونه که در قیامت، هر انسانی را با امامش (عقل جامعه) فرا می خوانند: «یَوم نَدعوا کلّ اُناسٍ بإمامهم». بنابراین هدف اصلی ارسال رسل و کتب و میزان نیز، اثاره «عقل» و استکمال عقل است و هدف های دیگر، هدف میانی است: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناسُ بالقسط … و لیعلم الله من ینصره و رسله بالغیب» حدید، ۲۵. در این آیه، دو نکته مهم است: ⬅️ آ. هدف اصلی یاری خداوند و پیامبرانش در «غیب» است نه در جلوی همگان؛ ⬅️ ب. بر پایی عدالت در طرح تراز الهی، رسالت «الناس: مردم» است نه حکومت. اگر چنین شد ما از «حکومت اسلامی» فراتر رفته ایم و به «جمهوری اسلامی» رسیده ایم. وظیفه نظام اسلامی، فراهم کردن بستر عدالت جویی مردم است تا مردم به عدالت رای بدهند یا به حسن روحانی. رسالت «جوهری و اصلی» نظام اسلامی، فراهم کردن «بستری» برای رشد «عقلی» مردم است تا مردم، سنخیت بیشینه با امام (عقل) جامعه بیابند و «اشارت» امام برای آنان «کفایت» و برای «تحقق جمهوری اسلامی» به عدالت رأی بدهند و در سایه «عدالت بیشینه و فراگیر، شکوفایی بیشینه عقلی» برای «بیشترین گستره ممکن از مردم عالم و دیگر آفریدگان» نیز فراهم شود. خداوند لعنت کند خواص بی شرفی که مردم را به اشتباه انداختند و مردم اینک به سبب افت و خیز انتخاب خودشان، در حوزه های سطحی (فکر، قلب، حس و عضو) دچار بی عدالتی هایی هستند. انقلاب اسلامی در بسترسازی برای هدف تراز الهی (رشد عقل و سعادت) کاملاً موفق بوده است. اما موانع در حکومت امیرالمؤمنین (ع) هم بوده است و ایشان به سبب بی لیاقتی برخی خواص و مردم، حتی در تحقق اهداف «عقل»ی و سعادت مردم جامعه اش نیز به مطلوب نرسیدند؛ چه رسد به عدالت سیاسی و اجتماعی و مالی و حتی امنیتی؛ آری مسلمانان بسیاری، از بی عدالتی ها و ظلم «ناکثین، قاسطین و مارقین» و خواص دنیازده «لابی جانی»، حتی ابدیت خود را نیز از دست دادند، چه رسد به جان و مال شان. تأکید می شود که عدالت (فکری و اعتقادی، سیاسی و اجتماعی، قلبی و معنوی، ارتباطاتی، اقتصادی و بهداشتی)، هدف بسیار مهم و قطعی (اما غیر جوهری و غیر حیاتی) نظام اسلامی است؛ اما عدم تحقق عدالت در سطح مطلوب، به معنای از دست رفتن مشروعیت نظام یا ناکارامدی نظام نیست. اما اگر «عدالت هویت انقلاب» باشد، وجود موانعی برای تحقق آن، یعنی بی هویت شدن انقلاب. ✍️ حجت الاسلام دکتر الف الف میبدی (دکتری فقه سیاسی گرایش روابط بین الملل) @abarin @abarshagerd