2️⃣ از 3️⃣:
🌾 الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَ قَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل(173) اینان کسانیاند که دیگران وقتی به آنها میگویند که همگان قوای خود را بر ضد شما جمع کردهاند و قدری بترسید و وارد این میدان خطرناک نشوید، بلافاصله ایمانشان رو به فزونی خواهد رفت و بانگ برآورند که اگر در این میدان و دنیای وانفسا تنهای تنها باشیم، باکی نیست زیرا الله همان که بهتر از او وکیلی نیست، ما را بس است!
حال ببینیم نتیچه چنین توکلی چیست؟ قرآن میفرماید: " وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ، إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ" (طلاق: 3) یعنی وقتی توکل واقعی شد، واقعا خدا کفایت خواهد کرد و به هر آنچه بخواهد ایشان را خواهد رساند. این مضمون همان است که در آیه 174 آل عمران هم به تعبیر دیگر آمده است:
💐فانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيم(174)؛ حاصل این توکل بازگشت به میدان با آنچنان نعمت و فضلی از جانب خدای متعال است که هیچ بدی به ایشان راه نخواهد یافت و اگر این طور شد ایشان هم مسیر رضوان الهی(که حتی بزرگتر و برتر از بهشت است) را خواهند پیمود؛ تعجب نکنید از این امکان زیرا خدای متعال صاحب و سرچشمه فضل عظیم است.
اما خدای متعال حال که به مؤمن خطاب نمود و به او از بابت مسیر حقش و سرانجامش بشارت داد، باز میگردد به سخن کسانی که با تعبیر الناس در آیه 173 از ایشان یاد کرده بود؛ میفرماید اگر واقعاً این مردم خودشان ترسیدهاند و به خاطر این ترس شما را هم انذار دادند که قدری پروا کنید، ایشان درواقع تحت تأثیر القائات شیطان قرار گرفتهاند و این سخنان سرمنشأش ترسی است که ابلیس در جانهای ایشان انداخته است و البته مسیر این پذیرش ترس را هم خودشان با دوستی با شیطان پیش از این باز کردهاند یعنی اعمال زشتشان و نیتهای نادرستشان دستگیره ضعف و سستی شده است که امکان ترسیدن را در جانشان فعال کرده است:
🌬💨 إنَّمَا ذَالِكُمُ الشَّيْطَانُ يخَُوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تخََافُوهُمْ وَ خَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِين(175) اما جزء دوم این آیه بلافاصله بعد از روشن شدن اینکه این شیطان است که از دهان ایشان انذار پروا و ترس داده است، میفرماید که از ایشان نترسید بلکه از من خدا بلکه از اعمال خویش بترسید زیرا مؤمن از هیچ چیز جز عمل سوء خود نمیترسد؛ این همان مضمونی است که در پیش از آیه 166، در آیه 165 آمده است که وقتی مصیبت و گرفتاری به شما میرسد و شما با تعجب میپرسید این چه بود که بر سر ما آمد، به پیامبرش امر میکند که به اینها بگو این به واسطه آنچه بود که خود اندوختید! (قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنفُسِكُم)یعنی نواقص و نارساییها و ناخالصیها و کمکاریها را درمان نکردید و نتیجه طبیعی آنها مشکلی است که اینک در آن گرفتار آمدهاید.
سخن که به اینجا میرسد، خدای متعال پیامبرش را و بلکه کسانی که با پیامبرند را دلداری میدهد که:
✅و لَا يحَْزُنكَ الَّذِينَ يُسَرِعُونَ فىِ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَن يَضرُّواْ اللَّهَ شَيًْا يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يجَْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فىِ الاَْخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيم(176) مباد که آنانکه در راه کفر سرعت گرفتهاند، تو را محزون سازند. نگران ایشان نباش! ایشان به حق تعالی هیچ آسیبی نمیرسانند؛ همه این سرعتگیری در کفر به خاطر آن است که خدای متعال نمیخواهد ایشان در آخرت بهرهای داشته باشند و بلکه به عذابی عظیم گرفتار گردند.
همین مضمون پایانی آیه 176، در آیه 177 دوباره تأکید میشود:
✅إنَّ الَّذِينَ اشْترََوُاْ الْكُفْرَ بِالْايمَانِ لَن يَضُرُّواْ اللَّهَ شَيًْا وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيم(177)؛ یعنی کسانی که از دستدادن ایمانشان را بهای کسب کفرشان قرار دارند، هرگز به اندازه ذرهای به حق تعالی ضرر نمیرسانند و عذابی دردناک ویژۀ ایشان است.
خدای متعال باز همین مضمون را از زاویهای دیگر در آیه 178 تأکید میفرماید:
✅و لَا يحَْسَبنََّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ خَيرٌْ لّأَِنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ لِيزَْدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِين(178)؛ اینها گمان نکنند که اگر به ایشان فرصت دادهایم، خوشخوشانشان خواهد شد، نه ما به ایشان زمان دادهایم و حتی فرصت تنعم دادهایم تا انباره گناه خویش افزون کنند و به عذابی خارکننده برسند!
اما کل داستان چیست؟ همان است که که قبلاً گفته شد؛ لیعلم المؤمنین و لیعلم الذین نافقوا؛ یعنی تا مؤمن و آنکه نفاق ورزید، از هم جدا شوند. اما این بار تفصیلاً این معنا را میفرماید: