📝
گزارش یک عزاداری تعاملی
1️⃣ از 2️⃣👇
🌿شب ۲۷ ذی الحجه و چند روز مانده به آغاز محرم در شهر اهر استان آذربایجان شرقی شاهد
مراسم طشتگذاری در مسجد شکلّلو(مسجد رسول الله ص که گویا به خاطر واقع شدن در محلی با این اسم قدیمی به همین نام متداول بود) و هیئت اصغریه این شهر بودم.
🟢در محیط و روی دیوار سمت راست منبر و جایگاه، تابلوی پرچم اهدایی آستان قدس رضوی به سال ۱۳۵۲ به هیئت این مسجد بهمثابه بخشی از پیشینه مذهبی به همراه آرم قدیمی آستان قدس خودنمایی میکرد. شاید نگاه و تحلیل مطلق و بدون رعایت احوال دیگر مراسم میتوانست خالق این برداشت غلط باشد که این هیئت میخواهد سویهای غیرحاکمیتی و سیاسی به خود بگیرد اما نه سخنرانی و نه مداحی و نه حضور مسؤلان به هیچ وجه با این احتمال همراهی نمیکرد.(متأسفانه در فضای کشور بسیاری از این احتمالات استعجالی بهعنوان تحلیل متقن، مطرح و بارها تکرار میشود!). البته نمادهای خاص این مسجد و هیئتش همین نبود؛ در سمت راست من و درواقع سمت چپ، جایگاه عَلَم قدیمی هیئت قرار داشت که روسرویهایی به نیت نذر و درخواست شفا به آن گره زده شده بود.
🔙قدمت مراسم طشتگذاری به زمان صفویه باز میگردد و در سالهایی تا حدی مهجور میگردد اما گویا بعد از انقلاب اسلامی در مناطق آذریزبان و استانهای مرتبط از نو شایع شده است.
این مراسم که وجهی نمادین شاید برای یادآوری کَرَم و سخای اهل بیت ع در آبدادن به دشمنان و حتی اسبهای ایشان دارد-به همین خاطر از طشت بهره میبرند زیرا معتقدند در روز مواجهه حضرت ابیعبدالله ع و یارانشان با سپاهیان تشنه حر، حضرت برای اینکه اسبان سپاه حرّ هم سیراب شوند، دستور داده است که آب مشکها در طشتهایی ریخته شود- بیش از اینکه بر این وجه صرفاً نمادین تکیه کند، به این بهانه دو کار انجام میدهد: از یکسو شور و اشتیاق مردم را برای ورود به محرم برمیانگیزد و از سوی دیگر مروری بر بخشی از مصائب کربلا دارد. درمجموع این مراسم اعلان رسمی ورود به ماه محرم بود. درواقع
تسمیه این مراسم به طشتگذاری -آنطور که ما دیدیم- تسمیه کل به نام جزء نمادین و پایانیاش بود.
🏴در جزء پایانی، طشتی سرپوشیده با پارچه سیاه به علاوه کوزهها و مشکهایی پرآب در میان جمعیت دایرهوار پشت سر پرچم هیئت -که حاضران به آن پرچم تبرک میجستند- دور میزدند و هماهنگ با مداح اشعار و دمها را با صدای بلند واگویه میکردند. آن طور که گفته شد در پایان هم از این آب به عنوان تبرک مینوشند.
🔲 اما جزء اعظم جلسه که درواقع یک جلسه عزاداری استاندارد و البته پرشور بود، نکات بسیار جالبی در خود داشت.
اینکه با کلمه استاندارد توصیف کردم به خاطر این بود که مراسم با قرائت قرآن آغاز شد و با سخنرانی پرشور وارد متن اصلی شد و بعد با یک مداحی و روضهخوانی مفصل به مراسم پایانی طشتگذاری رسید.
🔃در ابتدای مراسم شور و حال حضار و انتظار ایشان بسیار نمایان بود. نوعی اشتیاق که به خاطر حضور سخنران و مداح پرتوان که از محبوبیت بالایی برخوردار بودند، افزونی ویژهای یافته بود. برادر عزیز آذریزبان کناری من، البته با افتخاری آشکارT برایم از سابقه چندین و چند ساله سخنران و مداح و سطح بالای ایشان میگفت که هرساله از مرکز برای برپایی این مراسم در اهر حاضر میشوند. هم سخنران و هم مداح اهل اهر بودند ولی استمرار معنادار حضورشان و اقبال مردم بدیشان دیدنی بود.
🎙سخنران پیش از آغاز رسمی مراسم در میانه جمعیت میگشت و با پیرغلامان و سرشناسان و مسؤلان شهری و سایر روحانیون، دیدهبوسی و احوالپرسی مینمود. شاید همین کار را مداح محترم نیز انجام داده باشد اما من چون پیش از این چهره مداح را تا پیش از حضور در جایگاه ندیده بودم، متوجه این امر نشدم.
مجری مراسم که خود یک پیرغلام هیئتی بود با صدای گرمش و بهشکل ایستاده پشت میکروفنهای بدون جایگاه بخشهای نخست مراسم و نیز ورود به مراسم را به خوبی هدایت نمود؛ چنانکه بیان و اشعار او نیز در میان جمعیت شورانگیز بود.
🕋 قاری جوان قرآن علاوه بر مزیت حنجره آذریاش به واسطه فهم خوب، آیاتی ویژه انتخاب کرده بود:
شنیدن آیه ۳۷ ابراهیم(رَّبَّنَآ إِنِّيٓ أَسكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيرِ ذِي زَرۡعٍ عِندَ بَيتِكَ ٱلمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجعَلۡ أَفئـِٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهوِيٓ إِلَيهِمۡ وَٱرۡزُقهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَشكُرُونَ) و متعاقب آن آیه ۳۸(رَبَّنَآ إِنَّكَ تَعلَمُ مَا نُخفِي وَمَا نُعلِنُۗ وَمَا يَخفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِن شَيۡءٖ فِي ٱلأَرۡضِ وَلَا فِي ٱلسَّمَآءِ) باعث شد، مطمئن شوم، قاری این آیات را به خاطر تناسبشان با حال حضرت سیدالشهداء(ع) و واقعه کربلا انتخاب کرده است. چندین بار به این هوشمندی قاری در دلم آفرین گفتم.
ادامه ⏬
@abbas_heidaripour