3️⃣ از 3️⃣:
🛎ما كاَنَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلىَ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتىَ يَمِيزَ الخَْبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ مَا كاَنَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلىَ الْغَيْبِ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يجَْتَبىِ مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاءُ فََامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِن تُؤْمِنُواْ وَ تَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيم(179) یعنی خدای متعال سنتش اینگونه نبوده است که مؤمنان را بر حالی مثل حال شما که پاک و ناپاکش از هم جدا نشده است، رها کند! خدا این صحنه را ساخته است(ما اصابکم...فباذن الله(166)) بله! شما از لایه پنهان امور و حوادث و آنچه در خزائن غیب الهی است بیخبرید ولی این خداست که هرکه از رسولانش را بخواهد برمیگزیند، حال که این طور است پس شما هم به خدا و به فرستاده او ایمان بیاورید که اگر چنین کنید و از این ایمان مراقبت کنید، پاداشی عظیم برای شما خواهد بود.
______________
نکات:
1️⃣ اهل ایمان نباید تصور کنند که آنچه اکنون در صحنه کشور روی میدهد که البته هجومی همهجانبه از سوی دشمنان دین و عبودیت و اهل استکبار است، خارج از تدبیر ربوبی است. بلکه عین تدبیر ربوبی است که گرچه نسبتی با نقصهای ما دارد اما دراصل، غایتش تفکیک طیب از خبیث است( و لیعلم المؤمنین و لیعلم الذین نافقوا)
2️⃣ نفاق مراتبی دارد. برخی اهل نفاق دیگر امکان توبه ندارند و برخی دیگر امکانش را دارند. این آیات به نظر میرسد ناظر به کسانی است که ضرورتاً نفاقشان تثبیت نشده است لذا تعبیر نفاق را ابتدا به عمل ایشان در منتسب نموده است. و البته در قضاوت بعدی میفرماید که در درون به کفر تا ایمان نزدیکتر هستند و باز خود همین نشان میدهد که این کفر تثبیت نهایی نشده است.
3️⃣ این اهل نفاق مهمترین مشخصهشان انکار نبرد کفار با اهل ایمان است. اصلاً نبرد و صحنه نبردی نمیبینند! البته ایشان بسیاری نارساییها و تخلفات دارند(واو در "و قعدوا" همین کثرت تخلفات را میرساند) ولی بارزترین تخلفشان قعود و عدم مقابله با دشمن است. اینها البته مشخصه دیگری هم دارند؛ میگویند پیروی از ما! و تدبیر ما! باعث نجات و عدم آسیب میشود. یعنی میگویند اگر به روش و توصیه ما عمل کنید آسیب نخواهید دید!
در آیه 167 میفرماید: که اهل نفاق مذکور چیزی را میگویند که در دل قبولش ندارند: آنچه که ایشان باورش ندارند را مطابق آیات میتوان دو چیز دانست: اینکه واقعاً صحنه قتال را دیدهاند و میگویند نبردی نیست! یا اینکه نه، اگر نبرد را هم میدیدند باز وارد نبرد و صحنه نمیشدند! یعنی یا در مدعای نبرد ندیدن دچار نفاق و کذب هستند یا در مدعای تبعیت کردن مسیر مؤمنان. هر دو احتمال هم درست است.
4️⃣ تنهایی و فشار بر اهل ایمان باعث نمیشود میدان را خالی کنند، بلکه باعث ازدیاد ایمانشان میشود زیرا این فشارها ایشان را به خدای متعال ارجاع میدهد. به یادشان میآورد که یک معادله بیشتر برای حل مشکلات وجود ندارد؛ اینکه خدای تعالی را واقعاً تنها تکیهگاه و کافی برای تکیه کردن دانسته، در عمل نیز بر او توکل کنند.
5️⃣ در صحنهای که این آیات ترسیم میکنند با چند دسته بازیگر صاحب اختیار(غیر از خدای تعالی که خود کارگردان است) مواجه هستیم:
اول- اهل ایمان که خود دو دستهاند: شهداء که خود در تنعمشان فعالاند و سایر مؤمنان بازمانده در دنیا را دلداری میدهند که نترسند و محزون نبوده، به نعمت و فضل الهی بشارت میدهند. اما دیگر مؤمنان که پیشتر دچار قرح و ضربه شدهاند ولی خود را جمعوجور میکنند و ندای خدای تعالی و فرستادهاش را لبیک میگویند.
دوم- اهل نفاقورزی که اوصافشان گذشت.
سوم- دستهای که به عنوان الناس از ایشان یاد کرده است و همان کسانی هستند که میگویند همگان علیه شما مجتمع شدهاند. این گروه تبعاً به زعم خود نوعی دلسوزی نسبت به اهل ایمان دارند، و حتی در آنچه که میگویند صادقاند ولی نظام محاسباتی ایشان غلط است. نظامی است مبتنی بر ترس و البته منشأ این ترس، ابلیس است اما خود ایشان با کژیها و ناراستیهای پیشین و به تعبیر قرآن دوستی با شیطان، راه را بر شیطان باز کردهاند. حال دستهای از ایشان که خود عامل ترساندن مؤمنان از دشمناناند، اهل پیشیگرفتن در کفر و خود را به ورطه نابودی انداختنند، اما باید دانست که ایشان هرگز و هرگز ضرری به دستگاه هدایت الهی نمیرسانند. یعنی به ایمان مؤمن و جامعه ایمانی هم بالذات نمیتوانند آسیب وارد آورند.
چهارم- دستهای که توسط گروه پیشین، همگان (الناس) نامیده شدهاند. اینان درواقع اهل کفری هستند که به هجوم و نابودی اهل ایمان کمر بستهاند.
پنجم- ابلیس که منشأ ترساندن دوستانش است.
@abbas_heidaripour