پاسخ قائممقام!
3️⃣ از 4️⃣
3) ایشان در صورتبندی نقد اینجانب آشکارا آنچه را که خود خواستهاند ببینند طی این فقرات به این شکل گزارش کردهاند: «در ادامه جناب قائم مقام پژوهشکده بنده را به نگرش اخباری و حدیثی و دوری از رویکرد عقلی متهم کرده و به تشبیه این نگاه به وهابیت میپرازد، چون بنده از سند روایات اربعین سخن گفتهام و با وجود مناقشه در آن، از نگاه استقلالی به پیادهروی، با توجه مقدمه بودنش برای زیارت اربعین، سخن گفتهام. از این جهت دچار تناقضگویی نیز شدهام»؛
همانگونه که ملاحظه میفرمایید میگویند چون ایشان از سند روایت اربعین سخن گفته است بنده ایشان را اخباری و ... نامیدهام و یا اینکه مصداق مدعای تناقضگویی را سخن گفتنشان از پیادهروی به مثابه مقدمه بودن و نگاه استقلالی بدان دانستهاند؛ هر دوی این صورتبندیها خطا است؛ نه با متن بنده میخواند و نه با نوشته اول ایشان. توضیح اینکه: من اینقدر عقل دارم که بحث از سند روایات را نگاه اخباری ندانم. حرف من که در نکته سوم یادداشت آمده است کاملاً واضح بود؛ اینکه حاج آقای مسائلی حق دارد بگوید زیارت اربعین سند نقلی ندارد اما با اتخاذ این مبنا دیگر نگرانی بابت اینکه پیادهروی خود زیارت اربعین را به حاشیه برده است بیمعناست؛ شما که اصل چیزی را قبول نداری درباره نسبت اصل و فرعش چرا بحث میکنی؟! بالاتر از این تناقضی است که با این جملات تلاش کردم آن را آشکار سازم: «میگویی خوب چون نمیشود در یکی دو روز رفت، و شما دارید بیرون این یکی دو روز میروید، این زیارت شما مقبول نیست! چون یا «در روز اربعین» به کربلا نرسیدهاید یا چون اصلاً مقصد شما کربلا نبوده است بلکه فلان امامزاده بوده است! یعنی این جمود ما را بین دو محذور له میکند و به جای حسرتی(حسرت خواندن زیارت اربعین) که بهزعم خویش نگرانش است یک حسرت ابدی بر دل ما میگذارد؛ حسرت اینکه عمده مؤمنان برای همیشه از نسبتگیری با امام ع در ایام اربعین محروماند؛ میگوید باید همان یکی دو روز بروید ولی چون نمیتوانید بروید( به خاطر کثرت جمعیت) پس هر کاری کنید از اربعین محرومید!» اگر این تناقض و جمود نیست، پس چیست؟
4) بنده وارد مناقشه در این مسئله نشدم که آنچه ایشان مسلم پنداشته است که زیارت اربعین سند محکم ندارد یا ورود کاروان اهل بیت ع به کربلاء در روز بیست صفر سند محکم ندارد، دستکم محل مناقشه است. مرور این بحث مخصوصاً بحث دوم فرصت مستقل میطلبد که سابقه تاریخی این تردید به چه امری باز میگردد و چه کسانی بعدها همین تردید را پرورش دادهاند و چه کسان دیگری بدان پاسخ دادهاند. دستکم شهید محراب آیت الله قاضی طباطبایی در یک کتاب مفصل تلاش کرده است این تردید را بزداید یا اخیراً کتابی مختصر به قلم مرحوم آیت الله محمد فاضل استرآبادی با دقت بالا ناظر به همین موضوع منتشر شده است. یا از آنجا که شهید مطهری ره در پرورش این تردید مؤثر واقع شده است برخی طی اثری مستقل نگاههای ایشان را پاسخ دادهاند. بر همین مبنا آنچه که در آخر سخن خویش پاسخ دادهاند که «مقام مناسک و عبادات اصولا مقام حکومت و سلطه نقل است، اگر بخواهیم عقلگرایی را در این حیطه حاکم کنیم، تمام عبادات و مناسک دینی دستخوش تغییر خواهند شد. البته در دین عموماتی و کلیاتی هست که افراد میتوانند آزادی عبادی و تنوع برنامه در این زمینه داشته باشند. اما مناسکنویسی عمومی براساس استحسانات موضوع دیگری است که ایشان آن را به اقدامات وهابیمآبانه ربط دادهاند. شما میتوانی به صورت فردی هر وقت که دوستداری برنامه پیادهروی و زیارت و... برای امام حسین(ع) و حتی امامزادگان داشته باشی، ولی وقتی این را مناسک عمومی مذهبی میکنی و سپس با استفاده از گزارههای نقلی آن را در چهارچوب مأثورات دینی میگنجانی» ناتمام است زیرا ا
ولاً- آنچه که بنده به عنوان ضرورت توجه به عقل ذکر کردم، عقل متعبد به دین است نه عقل خودسر ثانیاً- خود فهم و درایه دین با عقل رخ میدهد، ثالثاً- در ما نحن فیه ازقضا نقل و تاریخ وجود دارد و نیز مبانی فقهی که مشهور بین علماست. رابعاً- کسی به وجوب زیارت اربعین فتوا نداده است که بگوییم اینجا در حال جعل منسک هستیم. خامساً- اینجا دست کم دو مطلوبیت کنار هم جمع شده است؛ اول- خود پیاده به زیارت امام حسین ع رفتن است که مستند روایی فراوان دارد. دوم- اینکه این اقدام به صورت جمعی و مجتمع رخ میدهد که ازقضا روح و ماهیت عبادات اسلامی مبنای جمعی را جدی میگیرد و دائم بر آن تأکید دارد. به علاوه ایندو، نکته سوم این است که ازقضا این ایام خاص بحث ورود اهل بیت ع به کربلاء مورد اعتقاد بسیاری از علماست و بدین سیره اقدام میکردهاند و به ایشان تشبه میجستهاند.
ادامه دارد⏬
@abbas_heidaripour