پاسخ چهارم به یادداشت دوم دکتر مهدی جمشیدی(۴)
🔰در یادداشت سوم دو بحث انباشت معانی به عنوان شرط ضروری شکلگیری فرهنگ و نیز نسبت خرده فرهنگ و تقبل عمومی نسبت به معانی فرهنگی، مورد بررسی قرار گرفت. اکنون ادامه مباحث ناظر به یادداشت دوم دکتر جمشیدی تقدیم میگردد:
۱. در بند ۵ یادداشت دوم اشکال شده است که فرهنگ فقط فاهمه عمومی نیست زیرا فرهنگ منحصر در امر ذهنی نیست و هم شامل امر فهمشونده است و هم از نوع خلقیات و روحیات و هم از نوع رفتارها و کردارها. درپاسخ باید گفت اولاً صاحب اثر توضیح دادهاند که دلیل استفادهشان از تعبیر فاهمه عمومی این است که میخواهند از فهم فرهنگ به مثابه امر ذهنی فاصله بگیرند.(ص ۳۰۴-۳۰۵). از زاویه دیگر، صاحب اثر در ص ۱۴۰ تا ۱۴۳ مراد خویش از کلمه معنا و گسترۀ مرادشده از آن را توضیح میدهد از جمله میگوید: «معنا در اصطلاح ما گستردهتر از مفاهیم ذهنی است و شامل تمایلات، احساسات و عواطف نیز میگردد... برخی تصور میکنند که اطلاق معنا بر امور عاطفی به کجتابی زبان باز میگردد؛ درحالیکه این امور حقیقتاً جزئی از ساحت معنا هستند...اراده و تمامی مراحل قبل از آن را جزء ساحت معنا میشماریم...به هر روی معنا در این اصطلاح اوضاع و احوالی را که هنگام فعل در نفس روی میدهد در بَرمیگیرد. این اوضاع و احوال شامل بینشها و باورها، ارزشها، اطلاعات، تعلقات، تعشقات و عواطف، نفسانیات، اهداف، عادات، و الگوهای ذهنی، رفتارهای مهارتی و هرچه قبل از عمل است و در عمل سریان پیدا میکند، میشود.» بدینترتیب وقتی از معنای حاضر در فاهمه عمومی سخن گفته میشود خود معنا با این سعهاش را باید در نظر گرفت. از همه اینها مهمتر آن است که عنوان "عینیت فرهنگ" از ص ۳۱۱ تا ص ۳۲۲ یک سرفصل مستقل را به خود اختصاص داده است و برهمین اساس میتوان گفت از نظر استاد یزدانپناه حتی فرهنگ وارد عرصه عینی میگردد. در این مورد، بیشتر خواهم نوشت.
۲. اما بازگردیم به اینکه اگر ما بودیم و تنها تعریف ص ۳۰۰ آیا میتوانستیم بگوییم صاحب اثر فرهنگ را امر ذهنی میداند زیرا از فاهمه عمومی سخن گفته است. پاسخ ساده است؛ اجازه بدهید تعریف ص ۳۰۰ را ذکر کنیم: «فرهنگ انباشت معنا بهشکل عمومی در فاهمه عمومی و در کنشهای اجتماعی و ساخت عینی اجتماعی است.»؛ واضح است که حتی اگر فاهمه را مساوی ذهن بگیریم –که آوردیم از منظر صاحب اثر اینگونه نیست- بازهم باید گفت از نظر ایشان، فرهنگ حتی در کنشهای اجتماعی و نیز ساختهای عینی اجتماعی وجود دارد. پس خلاصه آنکه، از توضیحات بند قبل و حاضر این نوشتار آشکار است که از ایراد آقای دکتر جمشیدی در بند ۵ یادداشت دومشان موجه نیست. (ایرادشان این بود که فرهنگ فقط در فاهمه نیست و نشان دادیم که استاد یزدانپناه فرهنگ ورای فاهمه را هم پذیراست و به علاوه فاهمه را به معنایی بسیار گستردهتر از ذهن میگیرد).
ادامه دارد....انشاءالله
🖊 به قلم عباس حیدری پور؛ دانشآموخته حوزه علمیه قم
@abbas_heidaripour