پاسخ (۳) به یادداشت "نسبت کتاب «چیستی و نحوه وجود فرهنگ» با گفتمان «امتداد حکمت»"
↩️طبق آنچه گذشت چارهای از پذیرش «ذات» و «کلی» در خارج نیست و حتی پذیرش آن در ذهن کارساز نیست. به نظر میرسد یادداشت مورد بحث خواسته است «کلی» را متعلق به عالم «ذهن» و «کل» را متعلق به عالم عین و خارج نشان دهد، اما پاسخ داده شد که اگر «کل» خارجی را در مستوای مرکب حقیقی و درنتیجه صاحب ذات قرائت نکنیم، اِفراز این کل از بقیه امور و کلها یک اِفراز فرضی و اعتباری صرف خواهد بود. طبیعی است که این شامل هر «کل»ی نخواهد بود بلکه کل مرکبی را که به این سطح از اتحاد و خواص ناشی از اتحاد رسیده باشد، شامل میگردد.
🔸با توجه به همین توضیحات روشن میگردد که جملۀ «پرسشی که دامنه تحلیل فیلسوف را در ذوات اشیاء برده و ذهن فیلسوف را در شکاف میان عین و ذهن قرار میدهد، قطعاً نمی تواند امتدادبخش باشد» حاوی یک مصادره به مطلوب جدی است چراکه مدعی است هر بررسی ذاتمحوری مستلزم قرار گرفتن ذهن فیلسوف در شکاف میان عین و ذهن است و حال آنکه این آغاز کلام است یعنی ادعای اینکه ذاتکاوی یک امر ذهنی صرف است و هیچ اتصالی به واقع خارجی ندارد محل مناقشه جدی است، بلکه اگر کسی قائل به این باشد که ذاتکاوی یک امر ذهنی است و واقع خارجی فقط حاوی «کل مرکب»هایی است که هیچیک از آنها برخوردار از هویت اتحادی نیست، خود او «شکاف میان ذهن و عین» را شکل داده است؛ او گرچه مدعی باشد که برای شناخت عین نیازمند یک نحوه نگاه دیگر هستیم، در هر صورت چارهای جز پذیرش فرضی شدن هر عنوان برای امور خارجی نخواهد داشت و این عین انقطاع از خارج است.
🔸جالبتر از همه اینها تعریضی است که نویسنده محترم به صدراییان میزند که «ماهیتپژوهی» مثار کثرت است و امکان نگاه اتحادی را به واقع ندارد(یعنی شما که اهل اصالت وجود و بهطبع نگاه اتحادی هستید با ذاتکاوی خود در دام کثرات ماهوی افتادهاید که در هویت خود راهی به اتحاد وجودی ندارند)و این در حالی است که نگاه ستیزنده با «ذاتکاوی» اساساً نمیتواند روی چیزی تمرکز کند و شیئیت هیچ شیئی را اثبات کند یا دستکم پیشفرض بگیرد زیرا این پیشفرض در تعارض با موضع پایهای اوست. به عبارتی کسی میتواند از عدم امکان اتحادبینی میان کثرات نگران باشد که قبلش خود بتواند کثرتی را لحاظ کند و فرض کثرت وقتی است که بتواند بین امور کثیر تفکیک کند و حال آنکه ذاتستیز نمیتواند از هیچ امری در خارج به عنوان یک امر خاص سخن بگوید چراکه مرزبندی او بین پدیدهها یک مرزبندی ذهنی و اعتباری است و هیچ لزومی به تبعیت از اعتبار او برای دیگری و حتی خودش وجود ندارد.
🔸البته مشکلات دیگری هم میتواند رخ نماید از جمله: چالش چگونگی ادعای وجود قوانین شامل و نیز تعمیم آن قوانین به مصادیق موضوعاتشان و حتی مشکل در امکان پذیرش پدیدهای به نام «روح» بهعنوان امری «غیرمادی».
ادامه دارد....
@abbas_heidaripour