3️⃣از 3️⃣ 🌿باسمه‌تعالی برخی نکات و جمع‌بندی‌ها مرتبط با جلسه استاد خسروپناه در روز نیمه شعبان: 1️⃣ رویکرد استاد در اخذ بخش «ایجابی» و وانهادن هرگونه استفهام و تذکر و یادآوری و بیان ضرورت و مانند آن به لحاظ «منطق موقف عمل» کاملاً قابل درک است؛ اینکه ایشان به دنبال مجموعه‌ها یا افرادی است که آشنایی خوبی با برخی مسائل صحنه کشور داشته باشند و تاحدی به راه حل‌ها فکر کرده باشند و سخنی در چنته داشته باشند اصلاً در ذاتش چیز بدی نیست بلکه حتی مستحسن هم هست. اما: 2️⃣ با لحاظ اینکه: اولاً) حوزه مادر انقلاب اسلامی است و ریشه و زادگاه حوزه و ارائه پاسخ‌های قویم باید از این دامن برخیزد زیرا حوزه‌ها هستند که به میراث ما وصل‌اند و بالاخره باید میان میراث و پاسخ تناسبی وجود داشته باشد والا پاسخ‌ها از پارادایم‌ها و نظامات اندیشه‌ای دیگری تغذیه کرده‌اند و چندان به ما تعلق ندارند؛ یعنی حتی اگر پاسخ کارآمد باشد ضرورتاً درست نیست و بسیاری از تجارب قبلی اداره کشور به خوبی همین را نشان می‌دهد؛ وقتی که تعارضات ناشی از تدابیر بدون توجه و لحاظ بنیادهای بومی با فرهنگ بومی برجسته شده است. ثانیاً) حوزه به هیچ وجه به شکل تمام عیار و فعال در میدان اداره کشور و حتی فهم نیازهای آن نیست و اصلاً مسئله‌شناسی دقیقی ندارد و حس و برداشتی از حجم، تنوع، ماهیت و ارتباطات انواع نیازهای اداره کشور به شکل انضمامی و عینی و اجرایی ندارد. البته: - رویش‌های خوبی در میان حوزویان شکل گرفته است؛ بالاخص نسل جدید به‌واسطه رفت‌وآمد با بخشی از محیط اداره کشور فهمی پیدا کرده‌اند و حتی درصدد ارائه پاسخ‌هایی هم هستند ولی ایشان نه همه حوزه و نه حتی همه جوانان فاضل حوزوی‌اند. 🔰بنابراین: - اگر بخواهیم کار را با حوزه هم جلو ببریم(که این یک ضرورت است) باید راهی برای درگیر کردن دست‌کم جوانان فاضل حوزوی در مسائل دست‌کم مورد ابتلای شورای عالی انقلاب پیدا کنیم. ازقضا حیطه فرهنگ مرتبط‌ترین مسئله به حوزه است. به عبارت دیگر اگر حوزه بخواهد در میان سه‌گانه سیاست، فرهنگ و اقتصاد جایی را برای انتخاب و تمرکز انتخاب کند، آنچه به هویت ذاتی او نزدیک است همان عرصه فرهنگ است. اما اینکه - رهبر انقلاب از ورود شورای عالی به حیطه حوزه منع کرده‌اند، باید گفت: 📍آنچه به نظر منع شده است، دخالت شورای عالی در تصمیم‌گیری‌ها و مدیریت‌ها و طراحی‌های خود حوزه است، اما اینکه شورای عالی از حوزویان برای حل مسائلش استمداد بخواهد و برای این استمداد تمهید و زمینه‌چینی و فکر داشته باشد غیرمجاز نیست، همچنان‌که بسیاری جاهای دیگر از حوزه که البته از هویت حوزه هم آن جاها و امور بسی دورترند، استمداد دارند و اگر بلد باشند کمک‌هایی می‌گیرند و بعید است کسی پشتیبانی حوزه از نظام را حتی در آن عرصه‌های دور منع کرده باشد، چه رسد به حیطه فرهنگ که از قضا به نظر می‌رسد مأموریت حوزه در این ناحیه بسیار برجسته و محوری است. 3️⃣یک مشکل جدی این است که نگاه مذکور در بندِ 1 بالا، باعث می‌شود برخی عرصه‌ها که حوزویان و حتی دیگران (مثلاً دانشگاهیان) در آن حیطه کاری نکرده‌اند، از مدار توجه خارج شود یا تمرکزی کمی بر آن صورت بگیرد. به عبارتی عرصه‌های نیازی در فضای کاری و مأموریتی شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد که کسی به آن‌ها توجه نکرده است. پرسش این است که آیا اولاً) قبول داریم چنین عرصه‌هایی وجود دارد؟ ثانیاً) اگر قبول داریم چنین عرصه‌هایی ممکن است وجود داشته باشد، فکری برای دست‌کم احصاء و توصیف اولیه و وجه مسئله‌‌بودگی‌شان کرده‌ایم؟ ثالثاً) اگر به یک فهرست حتی دو سه موردی از این مسائل و عرصه‌ها برسیم، چگونه می‌خواهیم ضمن تحفظ بر موضع ستادی شورای عالی، سعی کنیم دیگرانی را در حوزه و یا دانشگاه به حل این مسائل یا توجه به این عرصه‌ها فرا بخوانیم؟ 4️⃣در پاسخ به اینکه آنچه در بند نتیجه‌گیری 2 بالا ذکر گردید(یعنی درگیر کردن حوزویان فاضل جوان با نیازهای شورای عالی) چگونه می‌توان این را عملیاتی کرد، قدر متیقن و دست‌کم یک گام اولیه آن است که مسئله‌های فرهنگی کشور در محیط‌های رفت‌وآمد و استقرار حوزویان فاضل جوان واگویه شده و شرح و بسط داده شود؛ یعنی مسیر اعلام نیاز با تشریح نیاز شروع می‌تواند شود. البته درباره بیش از این را هم باید تأمل کرد و پی‌جویی نمود، ازجمله نسبت اندیشکده‌های بالفعل و بالقوه حوزوی با شورای عالی و نیازهای عرصه فرهنگ است که باید روی آن تأمل جدی شکل گیرد. والسلام @abbas_heidaripour