...🔗5️⃣ از 5️⃣👇 چهارم)درباره تقابلی که بین وضع جمهوری اسلامی و شباهت و تفاوتش با فرانسه و قصه حجاب مورد تأکید قرار داده‌اند هم فقط به یک نکته اشاره می‌کنم و می‌گذرم و آن اینکه ایشان گویا منطق دین و قرآن را در تمسک به مبانی خصم و مخالف به کلی فراموش کرده است. اگر با مبنای ایشان بخواهیم سخن حضرت ابراهیم را با نمرودیان که از او درباره شکننده بت‌ها پرس‌وجو کردند و گفت آنان را بزرگ‌شان شکسته است! باید العیاذ بالله مورد طعن و سرزنش قرار دهیم که چرا سخن دروغ گفته است یا چیزی گفته است که صحیح نیست! طبیعی است که مسلمان فرانسوی باید به حکومت لیبرال فرانسه بگوید من بر اساس آزادی‌هایی که مدعی آن هستی باید حق برخورداری از حجاب را داشته باشم. از منظری دیگر پرسش بنیادین در قبال دولت فرانسه و بسیاری دولت‌های غربی این است که آیا آزادی بدن‌نمایی خود یک ایدئولوژی نیست و این بدن‌نمایی فاقد وجه معنایی است؟ این پرسشی است که نویسنده محترم هم شایسته است درباره آن تأمل کنند که مگر فقط حجاب دارای معناست و مگر بی‌حجابی و بدن‌نمایی به معنای فقدان معناست؟ ممکن است در پاسخ بگویند به همین خاطر من مدعی هستیم نباید دستورات دین را معناگرایانه و نمادین پی گرفت و حال آنکه باید در مقابل پاسخ داد: مسئله اینجا معنامندی و بی‌معنایی نیست بلکه انتخاب میان این معنا یا معنایی دیگر یا به تعبیر ایشان انتخاب میان این نماد یا آن نماد است. ✅خلاصه اینکه نه نماد مساوی معناست و نه معنا در گرو تخاطب است نه در فعل عبادی انسان فارغ از تخاطب حضور می‌یابد نه حوزه خصوصی می‌تواند خالی از بعد اجتماعی و پدیده‌های معنامند و معناگر اجتماعی باشد نه اینکه همواره معنای نماد بریده از وضع و ظرفیت فرهنگی، اجتماعی و بستر تاریخی و حتی وضع تکوینی نماد است. به‌علاوه در خود دین اغراض و معانی کنش‌های دین‌دار متعدد و متفاوت است و حتی گاه دچار چرخش و گردش هم می‌شود. 🔚