22.58M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و پنجم فصل چهارم) 🔸آنجا که بودم اسمم هر جا در دنیا آورده می‌شد آنجا حاضر می‌شدم. مثلاً مادرم گریه می‌کرد اسمم را می‌برد، حاضر می‌شدم. زن عمو که به مادرم دلداری می‌داد بچه ات خوب میشه برمی‌گرده آنجا بودم. 🔸آنجا مادربزرگم گفت: پسر کوچکم قرار است بیاید پیشم (دایی علی) وقتی برگشتم چیزی نگفتم؛ فقط به همسرم گفتم این دایی من فوت می‌کند ولی به مادرم نگویی. دایی علی بعد اینکه کرونا گرفت و از بیمارستان برگشت به خانه فوت کرد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/fysgS 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links