🍃حقیقت سلام وقتی که دلم هوای زیارت می‌کند، اختیارش از کف می‌رود. دست من نیست، یک لحظه چشم باز می‌کنم و می‌بینم پر کشیده و صحن به صحن در حرم امام رئوف به دنبال تو می‌گردد. امشب از صحن انقلاب وارد شده. می‌دانم چرا؛ مدّت‌هاست که دلم محتاج انقلابی عظیم است. اگر منقلب نشود، با حالی که دارم بیچاره از دنیا خواهم رفت. می‌روم به سوی سقاخانه به نیت این که آب را از کوثر وجود تو بنوشم و دلم را از شراب محبت تو سیراب کنم، می‌ایستم در صف تشنه‌ها تا نوبتم برسد. چشم می‌چرخانم به سوی پنجره فولاد و ملتمسانه از تو می‌خواهم که ایمانم را آبدیده‌تر از فولاد کنی به قدری که اگر عالمی در برابرم ایستاد، ذره‌ای از ایمانم کم نشود. روبروی ایوان طلا آرزو می‌کنم به قدری از عشق تو غنی شوم که مرا ثروتمندترین انسان روزگارم بخوانند. هر چه در عالم گشتم، سرمایه‌ای گران‌تر از عشق تو پیدا نکردم. در میان صحن می‌ایستم روبروی ضریح، دستم را می‌گذارم روی سینه و به خیال آن که در کنار تو ایستاده‌ام، سلام می‌دهم به امام. شبت بخیر حقیقت سلام! علیه السلام @abbasivaladi