🍃خیال شب و روز من خدا را شکر که دوستت دارم. عزم کرده‌ام که صبح تا شام و حتّی در خواب به سؤالِ «تو چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت می‌آید» فکر کنم. امروز حسابی ذهن و دلم مشغول این سؤال بود. به وسعت پاسخ این سؤال که فکر می‌کنم نقطه‌ای را پیدا نمی‌کنم که پاسخ این سؤال، در برَش نگیرد. پاسخ این سؤال، یعنی همۀ زندگی. می‌خواهم فکر کنم باید از خودم بپرسم تو از چه فکرهایی خوشَت می‌آید اصلاً خودت به چه چیزهایی فکر می‌کنی؟ می‌خواهم فکر بعضی از چیزها را از ذهنم بیرون کنم. باید از خودم بپرسم تو از چه فکرهایی بدت می‌آید؟ می‌خواهم به بعضی از چیزها بیشتر از بعضی دیگر فکر کنم باید بدانم تو به چه چیزی بیشتر از چیزهای دیگر فکر می‌کنی. راستی آقا! آدم‌های دور و بر تو چه قدر اهل فکر هستند؟ اهل فکر بودن ملاکی برای انتخاب دوستان تو هست؟ چه قدر از آدم‌های اهل فکر خوشَت می‌آید؟ می‌خواهم گمان کنم باید بگردم به دنبال گمان‌هایی که تو دوست داری. تو از کدام گمان‌ها خوشت می‌آید و از کدامشان بدت می‌آید؟ باید بدانم آیا تو همیشه خوش گمانی را دوست داری و یا گاهی از بدگمانی هم خوشَت می‌آید؟ کاش شکل آدم‌های بدگمان را می‌کشیدی تا بدانم رنگ دلشان پیش تو سیاه است یا سفید؟ دوستشان داری یا از آنها بدت می‌آید؟ کار دارد سخت می‌شود انگار. چه قدر وسعت دارد دامنۀ پاسخ این سؤال! می‌خواهم شک کنم. تو هم شک می‌کنی؟ به چه چیزی یا به چه کسی؟ تو از شک کردن خوشت می‌آید یا شک را دوست نداری؟ دلت با آدم‌های شکّاک کنار می‌آید یا که از آنها فراری هستی؟ خیال آمده به سراغم می‌خواهم با او همراه شوم تو همراه شدن با خیال را دوست داری؟ اصلاً چه قدر به خیالت میدان تاختن می‌دهی؟ می‌شود بگویی با خیالت تا به امروز کجاها رفته‌ای؟ آدم خیالاتی را دوست داری یا نه؟ به لطف تو و به اذن خدا پیدا می‌کنم پاسخ تک تک این سؤال‌ها را ولی آقا! من در کنار فکر کردن به پاسخ این سؤال خوش گمانم به لطف تو و شک ندارم که روزی پاسخ این سؤال را از زبان خودت خواهم شنید. این اگر خیال هم باشد من با این خیال خوشم. تو که از این خیال بدت نمی‌آید؟ می‌آید؟ شبت بخیر خیال شب و روز من! https://eitaa.com/abbasivaladi