🍃 دنیای من خدا را شکر که دوستت دارم. هنوز هم نمی‌خواهی بگویی چه کار کنم تا کمی از بار شکرت سبک شود؟ بیا و کمکم کن! آخرش زیر این بار می‌میرم. زبان شکر من گویا نیست من الفبای شکر را بلد نیستم. با زبان خودم هر چه قدر هم که قشنگ حرف بزنم نمی‌توانم واژه‌هایی را پیدا کنم که توان ادای شکر محبّتت را داشته باشد. دارم به این نتیجه می‌رسم که زبان شکر، زبانی است برای خودش و با زبانی که ما با آن حرف می‌زنیم فرق دارد. کسی جز تو اگر هست نشانم بده تا بروم پای کلاسش بنشینم و زبان شکر را یاد بگیرم. زبان شکر را که بلد نیستم احساس می‌کنم که لالم. من حس و حال آدم‌های گنگ را خوب می‌فهمم و شاید من گنگ‌تر از آنها باشم. آدم‌های گنگ، با زبانشان اگر حرف نمی‌زنند با اشاره‌هایشان می‌فهمانند آنچه را که در دل دارند من نه زبان شکر را بلدم و نه با هیچ اشاره‌ای توان ادای اندکی از شکر محبّتت را ندارم. حالا چه کار باید کرد با این گنگ‌زبانی؟ در میان همۀ زبان‌ها زبانی هست که برای ادای هر حرف ناگفته هزار هزار واژه دارد در دل خودش. من این زبان را دوست دارم. به گمانم بشود با این زبان کمی و فقط کمی از آنچه از شکر محبّتت در دلم هست را طوری ادا کنم که احساس کنم سبک شدن بار شکرت را. من می‌دانم که تو هم این زبان را دوست داری و می‌دانم که آرزو داری با همین زبان از خدایت تشکّر کنی. زبان قربانی شدن را می‌گویم. قشنگ‌ترین زبانی که تا به حال شناخته‌ام. آقا! می‌شود التماس کنم برای ادای شکر محبّتت مرا قربانی خودت کنی؟! می‌دانم که تو نیازی نداری به قربانی شدن من ولی سراپای وجود من نیاز است نیاز به قربانی شدن برای تو. مرا قربانی خودت کن! نگو که حواسم نیست حواسم هست که قربانی شدن برای تو خودش نعمتی دیگر است نعمتی که نصیب هر کسی نمی‌شود تو مرا قربانی خودت کن و به خدا بگو که در برابر قربانی شدن برای تو به خودش قسم بهشت نمی‌خواهم. قربانیان تو را می‌برند به بالاترین درجات بهشت من پایین‌ترین درجۀ بهشت را هم نمی‌خواهم فقط قربانی شدن برای تو آن هم برای سبک شدن بار شکر محبّتت. شبت بخیر دنیای من آخرت من نعمت من بهشت من! http://eitaa.com/abbasivaladi