🍃 گره گشایی زندگی محبت من به تو سِیر ثابتی ندارد. گاهی خیلی دوستت دارم و شب و روز به یادت هستم و گاهی به قدری فراموشت می‌کنم که گویی حواسم نیست که هستی. می‌دانم که معصیت محبت تو را در دلم کم می‌کند و می‌دانم استغفار وقتی از صمیم دل باشد، مرا به تو نزدیک می‌کند؛ اما چه کار کنم که گاهی به قدری بد می‌شوم که یادم می‌رود برای گناهانم باید استغفار کنم؛ گویی که هیچ گناهی ندارم. خودم از خودم خسته‌ام، خدا کند که تو از من خسته نشده باشی! کلاف روح من سردرگم‌تر از آن است که به تنهایی بتوانم بازش کنم. این کلاف سردرگم را به تو می‌دهم تا بر سرم منت بگذاری بازش کنی. قبول می‌کنی آقا؟! شبت بخیر گره‌گشای زندگی! @abbasivaladi