🍃بهانۀ بودن
آقای من!
به من بگو امتحانهای دوران ظهورت از چه جنسی است؟
وقتی بیایی
دنیایمان را میگیری
و ما را با زهد امتحان میکنی؟
امتحان کن
به گمانم این امتحان، چندان دشوار نباشد.
یا این که به ما فرمان جان دادن میدهی
تا ببینی جانمان را بیشتر دوست داریم یا تو را.
امتحان کن
به گمانم این امتحان، چندان دشوار نباشد.
یا این که میآیی
و از ما میخواهی اهل و عیالمان را فدای راه تو کنیم؟
همین حالا هم اگر بخواهی
از فدا کردن اهل و عیال، دریغ نمیکنیم.
امتحان کن
به گمانم این امتحان، چندان دشوار نباشد.
شاید هم از ما بخواهی
آبرویمان را کف دست بگیریم و تقدیم تو کنیم.
مگر ما آبرویی جز آنچه تو دادهای، داریم؟
آبرو وقتی تقدیم تو میشود
تازه اعتبار پیدا میکند.
امتحان کن
به گمانم این امتحان چندان دشوار نباشد.
پیش از آن که امتحانی دیگر را بشمارم، باید بگویم
این حرفها برای من نیست
من امشب از زبان عشّاق حرف میزنم.
در میان همۀ امتحانها یک امتحان است
که حتّی خیال آن، قامتمان را میشکند.
آقا!
ممکن است به کسی که عاشق توست
و نفسهایش را به عشقِ در کنار تو بودن میکشد
فرمان دهی که از تو فاصله بگیرد؟
من نمیدانم وقتی که به فرمان تو میخواهم از پیشت
به جایی بروم کمی دورتر از آن جا که تو هستی
آیا زنده بر میگردم یا نه؟
در میان امتحانهای دوران ظهورت
این امتحان از همه سختتر است.
مگر میشود دوری تو را دوام آورد؛ حتّی برای زمان اندک آن هم در فاصلۀ کمی؟
چه قدر ایمان سلمان قوی بود
که توانست در مدائن بماند و امارت کند.
دور از یار نفس کشیدن جز ریاضت عظمی چیز دیگری نیست.
اگر خواستی منصبی به من بدهی
در میان همۀ منصبها من خادمی درگاه تو را دوست دارم.
مرا با دور شدن از خودت امتحان نکن.
ایمان من مثل سلمان قوی نیست.
من به بهانۀ در کنار تو بودن نفس میکشم.
شبت بخیر بهانۀ بودن!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi