🍃همۀ دنیای من من خودم اهل دنیا هستم. ابا نمی‌کنم که بی‌هیچ پرده‌پوشی فریاد بزنم اهل دنیا بودنم را. از سجّاده آب کشیدن بدم می‌آید. من به دنیا عادت کرده‌ام. کمی که از آن دور می‌شوم به هم می‌ریزم. مقصودم از دنیا همین دنیایی است که خدای تو آن را لهو و لعب نامیده و جدّت علی آن را از آب بینی بز پست‌تر دانسته. همان دنیایی که رسول خوبی‌ها قیمتش را کمتر از بزغالۀ مرده می‌دانست. من اهل دنیا هستم. پنهان نمی‌کنم که پنهان کردنش چیزی از اهل دنیا بودنم کم نمی‌کند. ولی اگر اسمش تعریف است می‌خواهم از خودم تعریف کنم. من با این که اهل دنیا هستم امّا قشنگ می‌فهمم که برای دنیا آفریده نشده‌ام و خوب می‌چشم تنگ بودن این دنیا را. سخت بودن زندگی در دنیا چیزی نیست که برایم نیازی به اثبات داشته باشد. من در عقل کسانی که می‌خواهند دنیای تاریک را دار رفاه بنامند تردید دارم. دنیا تنگ است دنیا سخت است دنیا تاریک است و من بیمار شده‌ام که به دنیای تنگ و سخت و تاریک عادت کرده‌ام. امّا منِ بیمار، این را خوب فهمیده‌ام و مگر کسی جز تو می‌تواند این را به یک بیمار بفهماند که دنیا با همۀ سختی و تنگی و تاریکی‌اش اگر قابل تحمّل است فقط برای حضور تو در آن است. تو اگر در این دنیا نبودی دنیاطلب‌ترین‌ها دنیاگریزترین‌ می‌شدند. همین قدر که تو حرفم را قبول داری، بس است حوصلۀ اثبات آن را برای کسانی که سنگ تو را به سینه می‌زنند ولی دنیای بدون تو را جذّاب می‌دانند ندارم. شبت بخیر همۀ دنیای من! @abbasivaladi