🍃دریا دل می‌گویند چرا این قدر از دل‌تنگی حرف می‌زنی؟ چرا فقط احساس را فریاد می‌زنی؟ حرف‌های احساسی را نگهدار برای خودت. این احساس‌ها مگر نان و آب می‌شود برای خلایق؟ کمی هم از معرفت حرف بزن. آقا! کاش زبانش را تو یادم می‌دادی تا طوری می‌گفتم که این جماعت بفهمند. بفهمند که وقتی خلایق دلشان برای هر کسی تنگ می‌شود جز تو، یعنی از تو غریب‌تر در این عالم نیست. شِبه‌معرفت‌هایی که دل را برای تو تنگ نکند چرک‌های روی ذهن نشسته است و نامش هر چه باشد معرفت نیست. این شِبه‌معرفت‌ها به درد سرگرم کردن اهل مجلسی اگر بخورد دلی را نمی‌شود با آن گرم کرد. ما دلمان را خوش کرده‌ایم به همین شِبه‌معرفت‌ها که این بلا سرمان آمده: تو نیستی و ما راحت داریم زندگی می‌کنیم. نه بی‌قرار توایم، نه نگران آمدنت. به زبان می‌گوییم فرزندانمان فدای تو اما دلمان برای فرزندانمان تنگ می‌شود، برای تو نه. می‌گوییم هر چه مال داریم فدای یک تار مویت امّا وقتی بناست پولی به دستمان برسد بیشتر از آمدن تو منتظر آمدن پول می‌نشینیم. پولمان گم شود، دست و پایمان را گم می‌کنیم حال آن که تو را گم کرده‌ایم و آب در دلمان تکان نمی‌خورد. دل‌تنگی نشانۀ محبّت ما به توست. می‌شود دل برای تو تنگ نباشد و ادّعای محبّت داشت؟ من با جماعتی که دلشان برای تو تنگ نمی‌شود و از معرفتت دم می‌زنند و سخن گفتن از دل‌تنگی را حرف احساسی می‌خوانند مشکل دارم. مشکلم را با این جماعت حل کن. تو دعا کن دل این جماعت برای تو تنگ شود تا بفهمند سخن گفتن از دل‌تنگی برای تو بالا بردن قد و بالای معرفت است. شبت بخیر دریا دلم! @abbasivaladi