🍃گل همیشه بهار محمدی زبانم از گفتن ببخشیدها هیچ گاه خسته نمی‌شود و دلم آرام است که تو هم از شنیدن این ببخشیدها خسته نمی‌شوی. تسبیح تربتم را به دست می‌گیرم شروع می‌کنم به گفتن ببخشید یک دور که تمام شد باز هم از نو آغاز می‌کنم. اگر اجازه بدهی با زبان خودم ببخشیدها را بگویم من در گفتن این ببخشیدها دنبال ثواب نیستم می‌خواهم آرام شوم، محبتم را فریاد بزنم می‌خواهم کمی از بار وجدانم را سبک کنم می‌خواهم بگویم پستی را به نهایت نرسانده‌ام. هر گاه که احساس می‌کنم تو دیگر قید مرا زده‌ای به خودم بر می‌گردم و می‌بینم هنوز آن قدر پست نشده‌ام که اشتباه کنم و زبان به عذرخواهی باز نکنم هنوز بدی را به آن جا نرسانده‌ام که بد کنم؛ امّا به فکر سر کج کردن در پیشگاه تو نباشم. این نشان می‌دهد که تو هنوز به من نگاه می‌کنی. اگر نگاه لطفت را از من برداری بدی‌هایم را دیگر نمی‌بینم و اگر دیدم، سینه سپر می‌ایستم در برابرت. رشتۀ امید من به همین نگاه تو بند است. ببخشیدهای من یعنی هنوز امیدی هست که روزی به دردت بخورم آقا! این ببخشیدها یعنی تو هنوز داری نگاهم می‌کنی یعنی من در بدی به انتها نرسیده‌ام نه،‌ تو نگذاشتی بدی را به نهایت برسانم. آقا! مرا ببخش! به خاطر کارهای بدی که کردم و یادم رفت ببخشیدش را بگویم. باور کن که دروغ نمی‌گویم اگر نگفتم، نه برای این بود که فکر عرض اندام در برابرت به سرم افتاد من در اوج بدی هم خودم را ذلیل تو می‌دیدم. ببخشید نگفتن‌هایم فقط برای غفلت بود و جهالت. ولی باز هم مرا ببخش! که دلت را سوزاندم؛ امّا از تو عذرخواهی نکردم. می‌کوشم که دیگر یادم نرود و تلاش می‌کنم فریادم را به گوش عالم برسانم تا همه یادشان بماند که اگر بدی کردند، زودتر از چشم بر هم زدنی زبانشان را معطر کنند به گلاب «آقا! مرا ببخش» آقا! مرا ببخش. شبت بخیر گل همیشه بهار محمدی! @abbasivaladi