🍃مفهوم بلند زمان کار عشق فقط ربودن دل نیست عشق، دنیایی از مفاهیم را جا به جا می‌کند. اگر کسی پیش از عاشق شدن و پس از آن دنیای واژه‌هایش تغییر نکرد بی‌تردید عاشق نشده و فقط ادای عاشق‌ها را در می‌آورد. امروز چه قدر زیاد شده‌اند کسانی که ادای عاشق‌ها را در می‌‌آورند. همین ادابازی‌هاست که دامن عشق را این قدر آلوده کرده و ساحتش را جای ورود هر کس و ناکسی. من از هم‌نشینی با عاشق‌ها حرف‌های زیادی یاد گرفته‌ام و منتظرم عاشق شوم تا آن حرف‌ها را با وجودم لمس کنم. کسی که با عاشق‌ها نشست و برخاست می‌کند خوب می‌فهمد که زمان در میان آنها با آنچه ما از آن می‌فهمیم زمین تا آسمان فرق می‌کند. دقیقه اگر در میان عاشق‌ها 60 ثانیه باشد ثانیه‌هاشان با ما فرق زیادی دارد. وقتی که از معشوق دورند هر ثانیه برایشان به اندازۀ ساعت‌ها و حتی بیشتر طول می‌کشد دیگر نمی‌شود گفت هر دقیقه‌شان 60 ثانیه است باید گفت هر ثانیه‌شان چند دقیقه، یا چند ساعت و یا چند روز و حتّی بیشتر از اینهاست. تازه این برای فراقی است که در انتظار می‌گذرد وقتی عاشق‌ها امیدی به دیدار معشوق ندارند زمان برایشان می‌ایستد. و اگر عاشق پیش معشوق باشد ثانیه‌ها را طور دیگری باید اندازه گرفت در این جا هر دقیقه و یا هر ساعت و حتی هر روز یک ثانیه است شاید بیشتر از این هم، یک ثانیه باشد. این کم و زیادها بستگی دارد به اندازۀ عشق هر چه عاشق‌تر باشی، زمان در فراق کندتر می‌رود و هر اندازه عشقت عمیق باشد زمان در وصال، زودتر می‌گذرد. هیچ گاه به ساعتی که عاشق‌ها می‌گویند نمی‌شود اعتماد کرد اگر از عاشقی پرسیدی که چه قدر به ظهر مانده پاسخش را باید با همان حال و هوای عاشقی بفهمی و گرنه زمان را گم می‌کنی. آقا! هر چه به خود نگاه می‌کنم می‌بینم ساعت‌های من شصت دقیقه و دقیقه‌هایم دقیقاً شصت ثانیه هستند و ثانیه‌هایم کمی بیشتر از چشم بر هم زدنی. معنای روشن این، یعنی که من عاشق نیستم. راستی هنوز از دست ببخشیدهایم خسته نشده‌ای؟ چه کار کنم؟ وقتی که این قدر بار شرم سنگین می‌شود روی دوشم این ببخشیدها را می‌گویم شاید کمی سبک کنند این بار را. مرا ببخش که عاشق نیستم. شبت بخیر مفهوم بلند زمان! @abbasivaladi