🍃دستگیر ما این روزها شهر و دیارمان، گرفتار سیلاب است. سیلاب هم برای من در کنار همۀ درس‌هایی که داشت درس انتظار را هم داد. امشب نقاشی انتظار من از درسی است که سیلاب به من داده. مردی را دیدم که روی تخته سنگی در میان سیلاب خودش را در چند قدمی مرگ می‌دید. کاری از دست کسی ساخته نبود. خروش سیلاب به قدری زیاد بود که صدای غرّش موج‌های مهیب آن برای از ترس مردن یک مرد کافی بود. نه راهی در پس خویش داشت و نه راهی در پیش رو. ایستاده بود و به آسمان نگاه می‌کرد او منتظر بود هم نگاهش این را می‌گفت و هم دست به آسمان دراز شده‌اش. کاش خروش سیلاب اجازه می‌داد زمزمۀ دعایش را بشنوم ولی از اشک جاری بر گونه‌اش که خروشش کم از خروش سیلاب نداشت می‌شد فهمید که چه قدر منتظرانه دعا می‌کند. این مرد را میان سیلاب نقاشی می‌کنم و با خودم می‌گویم چرا سال‌هاست که خروش سیلاب فتنه‌ها را نمی‌بینم و صدای غرّش موج این سیلاب‌ها به گوشم نمی‌رسد؟ و مگر جز تو کسی هست که ما را از میان این سیلاب‌های بی‌رحم فتنه نجات دهد که این گونه آرام نشسته‌ایم و از ته دل دعا نمی‌کنیم؟ سیلاب هم به من گفت: تو منتظر نیستی ولی من می‌خواهم منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم. زبان تو از آن زبان‌هایی است که اگر عالمی فدای آن شود، باز هم کم است. «قربان زبانت» برای تو یک تعارف نیست، یک حقیقت است همه باید قربانی زبان تو شویم زبانی که از آلودگی مبراست و معطّر به مناجات با خدا و مزیّن به آیه‌های قرآن است. تو زبانت را خرج هر حرفی نمی‌کنی وقتی می‌خواهی با این زبان معجزه کنی نام پدرانت را به زبان می‌آوری و نام مادرت را. ما «فما احلی اسمائکم» را می‌خوانیم ولی وقتی تو زبانت را به نام اهل بیت گویا می‌کنی می‌فهمیم که شیرینی این اسم‌ها یعنی چه؟ نامشان را می‌بری و لحظه‌ای از مرامشان غافل نمی‌شوی تو خودت را پاسدار مرام آنها می‌دانی و می‌آیی که مرامشان را جانی دوباره ببخشی. ما نامشان را می‌بریم؛ ولی کاری به مرامشان نداریم. چه قدر بد! که سنگشان را به سینه می‌زنیم ولی رسمشان را به باد فراموشی می‌سپاریم. حکایت همراهی گفتار و کردار تو ما را به ناهمگونی زبان و عملمان متهم می‌کند ما مجرمیم آقا! جرممان با نام شما آبرو کسب کردن و مرام شما را زیر پا گذاشتن است. مجرم‌ها نمی‌توانند منتظر باشند. مجرم‌ها را باید دستگیر کرد. قربان تو که اهل دستگیری از مجرم‌هایی دست ما را بگیر و ما را منتظر خودت کن. شبت بخیر دستگیر ما! @abbasivaladi