🍃بندۀ تنهای خدا خدا را شکر که تنهایی، یار دیگری دارد. این دو هیچ گاه از هم جدا نمی‌شوند. بار تنهایی اگر چه سنگین است امّا هر گاه می‌خواهد قامتم را بشکند یار تنهایی، به سراغ چشم‌هایم می‌آید و به دادم می‌رسد. نام یار تنهایی، اشک است. هر چه فکر می‌کنم به تنهاییِ بدون گریه می‌بینم کسی در این عالم نیست که بدون اشک تنهایی را تاب بیاورد. دارم در خیالم آدم‌های تنهایی را که می‌شناسم به صف می‌کنم. کسی را پیدا نمی‌کنم که تنهایی را بدون گریه تاب آورده باشد. بیا از خودت بگو آقا! تو در تنهایی خویش چه قدر اشک می‌ریزی؟! تو می‌توانی بدون گریه، تنهایی را تاب بیاوری؟ اگر بدون گریه می‌شود تنهایی را تاب آورد پدرت علی فاتح خیبر چرا آن قدر اشک ریخت؟ اشک، ضامن زنده ماندن آدم‌های تنهاست. گریه در تنهایی، نشانۀ ضعف نیست. اشک رزق آدم تنهاست. مگر کسی که یل میدان نبرد است برای جنگیدن با دشمن، چیزی نمی‌خورد تا توان بگیرد؟ آدم تنها هم برای توان گرفتن، محتاج اشک است. به گمانم این ارادۀ خود خداست که آدم تنها را با اشک زنده نگه دارد. به اندازۀ همۀ روزگار خدا را شکر که اشک را آفرید و آن را یار تنهایی کرد. امّا آقای من الهی که روزی بتوانم تو را از تنهایی در بیاورم! بمیرم و اشکت را نبینم. کمتر گریه کن مهربان من! شبت بخیر بندۀ تنهای خدا! @abbasivaladi